بازی Dead Space
تابستان سال ۲۰۲۱ بود که شرکت الکترونیک آرتز (EA) خبری بسیار مهم و مورد انتظار را در غیرمنتظرهترین شکل ممکن بهجامعهی دنبالکنندگان ویدیوگیم مخابره کرد. این خبر چیزی نبود جز اعلامیهی رسمی پیرامون احیای سری دد اسپیس ( Dead Space ). مجموعهای که حدود یک دهه از آخرین نسخهی آن گذشته و رسما در یک کُما قرار داشت. حالا تیم موتیو (EA Motive) مامور شده تا اولین نسخه از سری دد اسپیس را بازسازی بکند. بازسازی اثری که بدون شک یکی از محصولات تاثیرگذار در تاریخ ژانر اکشن/ترس/بقا بهحساب میآید و بازسازی آن برای تیمی کمتجربه مثل متیو، یک ماموریت بسیار سخت و پرفشار بهحساب میآمد.

داستان بازی Dead Space
در ریمیک Dead Space دوباره همان داستان معروف اولین قسمت از مجموعه روایت میشود. بهدنبال اتمام حجم بالایی از منابع معدنی در کرهی زمین، حفاری سیارهای در دستور کار دولت کرهی خاکی است. سفینهی یواسجی ایشیمورا (USG Ishimura) با سابقهی بیش از ۳۰ حفاری کاملا موفق، نمادی از تلاش بشریت برای بقا محسوب میشود. سفینهی که در واقع یک ماشین آخرالزمان برای سیارهها است و بهقیمت بقای انسان، جوهرهی وجودی هر سیاره را بیرون میکشد. قطع شدن ارتباط این سفینه با مرکز ارتباطی واقع در کرهی زمین، تیمی متشکل از زک هموند، کندرا دنیلز، آیزاک کلارک و دو خلبان با نامهای چن و جانستون را به این سفینه میفرستد تا آسیبهای احتمالی را تعمیر کنند. قضیه اما بههمین سادگیها هم نیست چرا که یک ناهنجاری در میان خدمهی ایشیمورا درحال شیوع بوده و آنها را به یک مشت هیولای هچلهفت تبدیل کرده است. قهرمان قصه که آیزاک کلارک، یک مهندس نخبه و بیخبر از همهجا است حالا باید با تکیهبر ابزار حفاری خود، برای زنده ماندن تلاش و راهی برای فرار پیدا کند.
Dead Space، در آیندهای دور اتفاق میافتد؛ جایی که بشر به دنبال کشف و جمعآوری مواد و منابع حیاتی و باارزش، از سفینههای بزرگ استفاده میکند. در این بین، یک کشتی قدیمی تحت نام USG Ishimura در موقعیتی خطرناک قرار میگیرد و خبری از خدمهی آن نمیشود. به همین دلیل، Isaac Clarke، یکی از مهندسان کشتی فضایی مذکور، به همراه جمعی از دیگر متخصصین، به سمت ایشیمورا اعزام میشوند تا بررسی کنند که چه اتفاقی برای این سفینۀ فضایی رخ داده است، غافل از این که انگلهای فضایی ترسناکی با نام نکرومورف، در کشتی به تکثیر پرداخته و اکثر خدمه نیز، کشته شده و یا این که از فرم انسانی خود خارج شدهاند.
حال شما در نقش آیزاک مسئول هستید تا اول از همه زنده بمانید و در مرحلهی بعد، از سرگذشت خدمه و اتفاقاتی که در طول این مدت بر سر ایشیمورا آمده است با خبر شوید. خوشبختانه، کلیت داستان بازی تغییری نکرده و تنها روایت است که در بخشهایی دستخوش تحولاتی جزئی شده و البته همین موضوع باعث پیشرفت به سزای بازی در رابطه با شخصیتپردازی و البته روند داستان شده است.
آیزاک اما تنها شخصیت نسخهی ۲۰۰۸ نیست که از نویسندگی باکیفت نسخهی ریمیک در راستای پرداخت صحیح و ملموساش بهره میبرد. شخصیتهای مکمل مثل نیکول، هموند و کاراکترهای منفی همچون کندرا و دکتر مرسر همگی از آن شکل تکلایه که پیشتر در بازی سال ۲۰۰۸ دیده بودیم خارج شدهاند و پرداخت بسیار مناسبی دارند. مخصوصا شخصیتهای منفی همچون کندرا دنیلز که دیگر یک سری آدمبد (آنتاگونیست) کارتونی نیستند و نگرش خاصی که هر یک دارند، آنان را بهشخصیتهایی خاکستری و باورپذیر تبدیل کرده است. نویسندگی بسیار خوب ماموریتهای جانبی دو شخصیت نیکول و دکتر مرسر، هر یک از آنان را بهکاراکترهایی عمیقتر از از آنچه که در نسخهی ۲۰۰۸ دیده بودیم بدل کرده است. مخصوصا پرداخت شخصیت نیکول که ضمن عمیقتر و ملموستر کردن انگیزهها و درونیات او، شخصیت آیزاک را هم برای مخاطب شفافتر و کاملتر میکند. استودیو Motive علاوهبر روایت همان داستان جذاب نسخهی ۲۰۰۸، مشکلات موجود پیرامون نحوهی روایت قصهی آن اثر مثل تک بعدی بودن شخصیتها را حل کرده و کاملترین شکل از روایت قصه از آن بازی را ارائه کرده است.
گیم پلی بازی Dead Space
تیم EA Motive با دو نگرش مختلف سراغ بازآفرینی گیمپلی اولین قسمت از مجموعهی دد اسپیس رفته است. یک نگرش به اضافه کردن مولفههای امتحانپسداده از بازیهای دوم و سوم به اسکلت گیمپلی نسخهی اول برمیگردد. مواردی همچون بهبود عملکرد مکانیزمهایی همچون Stasis و Telekenisis، سیستم گردش ۳۶۰ درجهای در فضای بدون جاذبه و لزوم استفاده از یک سری قطعات خاص برای تکمیل کردن روند ارتقاء ابزار آیزاک که مستقیما از بازیهای Dead Space 2 و Dead Space 3 به نسخهی ریمیک اضافه شدهاند.
کلیت گیمپلی، به خودی خود تغییر نکرده است و به مانند گذشته، تنها ۴ سلاح مختلف قابل حمل خواهد بود و البته حالا در این بازسازی، با گشت و گذار در مناطق مختلف کشتی ایشیمورا، کوئستها، ماموریتهای جانبی و پازلهایی وجود دارد که میتوانید آنها را انجام دهید.
اما این جزئیات است که باعث شده بتوان Dead Space Remake را یکی از بهترین آثار وحشت بقاء تا با امروز دانست. ایشیمورای بازسازی شده، به مراتب پرجزئیاتتر از نسخه اصلی طراحی شده است و اینبار نکرومورفهایی که در گوشه و کنار این سفینهی مخوف پرسه میزنند، به مراتب باهوشتر و ترسناکتر از قبل شدهاند.
این بار سلاحها و لباس مخصوص آیزاک از جزئیات بیشتری برخوردار هستند و میتوانید در طول مسیر، آنها را در بخشهای مختلفی تقویت و یا مهارتهای ویژهی هر یک از سلاحها را آزاد کنید که مبارزه با نکرومورفها پس از انجام این امر، سادهتر و البته نابود کردنشان جذابتر خواهد شد. پیش میآید که بارها و بارها منطقهای را از تمام نکرومورفهای موجود پاک میکنید و بعد از گشت و گذار در محیطهای بازی، درست در جایی که انتظارش را ندارید، نکرومورفی سر و کلهاش پیدا میشود و شما را تا مرز سکته پیش میبرد.

نکرومورفها، حالا به لطف موتور فراستبایت (Frostbite) ترسناکتر و پرجزئیاتتر از قبل طراحیشدهاند و البته بازیکن با شلیک به آنها میتواند تمامی اعضا و دل و رودهشان را بیرون بکشد و در طرحهای مختلف، به برش دادن اعضای بدنشان بپردازد که خشونت بازی را بیش از پیش افزایش میدهد. نکرومورفها، باهوش هستند؛ باهوشتر از هر آن چه فکر میکنید و مسیرهایی را برای حمله انتخاب میکنند که عمرا به ذهنتان برسد و از مناطقی به سمت شما هجوم میآورند که نمیتوانید پیشبینی کنید. به طور کلی، قید ساخت یک الگو برای حرکاتشان را بزنید که عمرا نخواهید توانست با آنها از این طریق مقابله کنید.
همچنین، هانتر (Hunter)، که یک نکرومورف تقریبا نامیرا و رویینتن است، اینبار بازگشته تا به مانند آقای X در نسخهی دوم Resident Evil، به کابوس شبهایتان تبدیل شده و بسیاری از مراحل تنشبرانگیز و رعبآور بازی را برایتان رقم بزند.
بازی، ۵ درجهی سختی متفاوت پیش روی شما میگذارد که تفاوت زیادی میانشان وجود دارد. تنها داستان (Only Story)، آسان، متوسط، سخت و ناممکن که به معنای واقعی کلمه ناممکن است. عدم وجود Auto Save، اتمام بازی در صورت کشته شدن و وجود تنها یک نوار ذخیرهسازی از مواردی هستند که این درجه سختی را به کابوسی برای گیمرها و محلی برای به چالش کشیدن گیمرهای هاردکور تبدیل میکند.
حالا، گیمپلی بازی ظاهری امروزیتر به خود گرفته و روانتر از قبل به نظر میرسد؛ این موضوع در حالی اتفاق میافتد که شاهد رابط کاربری سرراستتری هستیم که تعامل با بخشهای مخلتف را سادهتر میکند. از تعامل گفتم، بازی سعی کرده است تا محیط را به نوعی تعاملپذیر و یا Interactive کند.
پازلها و مینیگیمهای کمی در طول بازی وجود دارد که اغلب، تعداد بسیار کمی از آنها چالشبرانگیز هستند و از این رو، انتظار میرفت شاهد پازلهای باکیفیتتری در نسخهی ریمیک باشیم. اکثر پازلها، در کمتر از گذشت دقایقی حل میشوند و خب این موضوع، حداقل در نسخهی فعلی جالب نیست؛ البته نمیتوان به پازلهای باکیفیتی چون مرحلهی Pipe Puzzle اشاره نکرد.
از دیگر مواردی که در Dead Space Remake دیده میشود، مراحل فرعی مختلفی است که در نقشه به چشم میآیند و البته، اضافهکاری هستند و بازی به هیچ عنوان به این مراحل فرعی احتیاجی نداشت. ماموریتهای تکراری و بدون تنوع به خصوص در طول این مراحل، از مشکلات بازی است که بازیکن به طور کلی قیدشان را میزند و یا اصلا متوجه وجود این مراحل نخواهد شد.
به طور کلی، Dead Space Remake تجربهی بسیار خوبی از ژانر وحشت بقاء را به تصویر میکشد و پرسه زدن در راهروهای تاریک ایشیمورا و مقابله با نکرومورفها و انجام ماموریتهای مختلف، بسیار لذتبخش و البته ترسناک خواهد بود.
گرافیک و جلوه های صوتی بازی
تاریکی مطلق، صداهای ترسناکی که با صداگذاری و تکنولوژی جدید استودیوی Motive، تکتک استخوانهای بدنتان را به لرزه وا میدارد، هانترهای لعنتیای که دست از سر شما بر نمیدارند و در نهایت، راهروهای مخوفی که سر از ناکجاآباد در میآورند، همه و همه دست به دست هم دادهاند تا پلیر را زهرهترک کنند و در نهایت خدایی ناکرده او را سکته دهند.
خلاصه این که Dead Space Remake از هیچ تلاشی برای ترساندن شما دریغ نمیکند و چه با اتمسفر سنگین و مردهاش و چه با جامپاسکرهای بیوقفه و چه با صداگذاری وحشتناک محیط، به بهترین شکل ممکن شما را به یک جهنم تاریک در دل فضا میبرد.

نورپردازیهای فوقالعادهای در محیط بازی صورت گرفته که گاهی مناطق بسیار زیبایی خلق میکنند و این موضوع، هنگامی که وارد مراحل موجود در فضا میشوید، به خوبی خود را نشان میدهد. البته که این نورپردازی هنرمندانه، بازی را در برخی بخشها ترسناکتر کرده است و محیطهای تاریک را مخوفتر از قبل نمایان میسازد. صداگذاری نیز، یکی دیگر از بخشهایی است که Dead Space Remake به شکلی مقتدرانه در آن میدرخشد و با طراحی دوبارهی صداگذاری محیط و نکرومورفها، لرزه بر اندام شما میاندازد.