توضیحات پکیج باندل 5 بازی برتر
این پکیج شامل 5 بازی برتر است.این بازیها شامل:
- Mortal Kombat 11 Ultimate Edition
- Just Cause3
- Wolfenestein II New Colossus
- The Evil Within2
- 9Monkeyes of Shaolin
زمانی که در سال ۲۰۱۴ بازی The Evil Within منتشر شد، خیلیها به سبب حضور شینجی میکامی در راس تیم سازنده آن، انتظار یک شاهکار تمامعیار را از بازی داشتند. با این حال و با اینکه The Evil Within بازی باکیفیتی بود، اما بینقص و بدون مشکل هم نبود. اما فروش خوب بازی باعث شد تا کپکام سراغ ساخت نسخه دوم این اثر هم بروند و این بازی اولین بار در جریان نمایشگاه E3 2017 معرفی شد.
استودیوی Sobaka که تا قبل این Redeemer را در کارنامه ی خود دارد، با بازی Nine Monkeys of Shaolin آمده است تا جایی در میان بازی های این سبک را به خود اختصاص دهد
Just Cause 3 مترادف سرگرمکننده است بدین منظور کخ اعضای استودیوی آوالانچ دور هم جمع شدهاند و از خود پرسیدند: چه کار کنیم محصولمان «باحال»ترین بازی سال باشد؟ بعد همهی ایدههایی را که به ذهنشان رسیده در بازی جمع کردهاند و نتیجه چیزی شده که فقط مخاطبش را سرگرم میکند، نه کمتر و نه بیشتر.
استودیو ندررلم در سال 2020 بازی مورتال کمبت 11 را عرضه کرد بازی که زمان درآن معنا نداشت و به گونه ایی ریبوت و پیش داستان نسخه بعد خود بود به دنیا معرفی کرد و این بازی جوایز بسیاری هم کسب نمود.
جدیدترین نماینده مجموعه ولفنشتاین، بدون هیچ شک و شبههای، پدر سبک اول شخص تیراندازی را رو سفید کرد، روسفید از آنجایی که اگر قرار بود بین همه گزینههای ممکن و آیندههایی که میتوانستیم برای سرچشمه حیات تیراندازی اول شخص متصور شویم، یکی را انتخاب کنیم، نیوکولوسوس، بهترین انتخاب ما میشد.استودیو ماشین گیمز نشان داد چطور میتوان در عین وفادار ماندن به ریشهها، یک اکشن ۱۵ ساعته داستانی ساخت که بتوان از لحظهلحظه آن لذت برد.
گیم پلی و داستان بازی The Evil Within2
داستان بازی از جایی شروع می شود که مردی تنها و زخم خورده در گوشه ای از یک رستوران در حال تماشای کابوس واقعی زندگیش است، کشته شدن دخترش جلوی چشمانش در آتش سووزی و در حالی که هیچ کاری از دستش بر نمی آید. التبه این کابوس زمانی نیمه تمام می ماند که بیدار می شود و می بیند در برابر افرادی از شرکتی شیطانی به نام موبیوس قرار دارد که از وی درخواستی ساده دارند. موبیوس سعی دارد دستگاهی بسازد که در آن با ایجاد حس خوشی و شادمانی سبب ایجاد آن حس برای سایر مردم دنیا شود ( به همیین سادگی و البته دستشان درد نکند !) ولی تنها کاندیدایی که برای این دستگاه قابل استفاده بود دختر سباستین ( کاراکتر بازی) بود که از قضا موبیوس حتی کشته شدن وی را نیز به صورت ساختگی ایجاد کرده بود تا بتواند بدون مشکلی دستگاهش را بسازد و حالا همه چیز به هم ریخته است و موبیوس بار دیگر دست به دامان شما شده است. داستان بازی با وجود آن که تنها مقدمه ای برای فرستادن مجدد شما به درون جهنم است ولی از پایه از مشکلاتی رنج می برد ولی با پیشروی در بازی قابل تحمل تر می شود ولی عدم نیاز به دانستن داستان نسخه اول سبب می شود که این ایراد به راحتی قابل چشم پوشی باشد.

سبک گیم پلی و مبارزات بازی نیز تا حدی مشابه عناوین بالایی است و هر تلاشی برای به راه انداختن یک نبرد تمام عیار فقط به مرگ شما منجر می شود و مهمترین تاکتیک مخفی کاری و جلوگیری از درگیری است. به منظور ذخیره مهمات برای نبرد های غیر قابل اجتناب با غول آخر ها نیز در شرایطی که باز هم مجبور به کشتن برخی از زامبی ها باشید، می توانید از پشت سر و با یه کلیلک کار ان ها تمام کنید ولی جنگیدن با آن ها از روبرو و در حالی که می خواهید با سلاح سرد به نبرد بپردازید، قطعا نه تنها آسان نیست بلکه حجم زیادی از سلامتی خود را نیز از دست خواهید داد.
Mortal Kombat 11 Ultimate Edition
داستان بازی، حول محور ایده دستکاری زمان میچرخد. به بیان دقیقتر، داستان از جایی آغاز میشود که شخصیت شیناک شکست خورده و ریدن در حال شکنجه کردن وی است. با اینکه همهچیز بر وفق مراد دنیای ایرثرلم بهنظر میرسد، اما پس از ظاهر شدن کرونیکا، شخصیت منفی جدید بازی، متوجه میشویم که از این خبرها نیست و وی همهچیز را تحت کنترل دارد. قدرت اصلی کرونیکا، دستکاری زمان است و خب سازندگان از این ایده استفاده کرده و مخصوصا در دقایق ابتدایی بازی تقابلهای جذابی رقم زدهاند. برای مثال مشاهده مبارزه دو جانی کیج با یکدیگر که از بعدهای زمانی متفاوتی هستند یا تماشای تقابل دو جکس باهم که حضور در بازههای زمانی مختلف آنها را تبدیل به افرادی با خصوصیات متفاوت کرده است.
گیم پلی بازی آن حس و حال کلی مبارزات مورتال کامبت در این نسخه حفظ شدهاند. مبارزاتی که در آنها کاملا میتوان تاثیر مشتها و لگدها روی دشمن را بهلطف پیادهسازی عالی فیزیک بازی حس کرد و از آن مهمتر اینکه این تغییرات باعث نشدهاند تا مثلا شخصیتهای آشنایی چون اسکورپیون و لو کنگ، آن ضربات معروف خودشان مثل نیزه معروف اسکورپیون یا ضربات پای پرشی خاص لو کنگ را از دست بدهند و هر اقدامی هم که در این زمینه صورت گرفته بیشتر حالت بهبود دهنده داشته تا ویرانکننده. همچنین بازی شامل کاملترین بخش آموزشی میشود که تا به امروز در یک نسخه از سری مورتال کامبت دیدهایم و هرچقدر که در ابتدا مکانیزمهای جدید اثر سخت بهنظر برسند، پشت سر گذاشتن بخش آموزشی که شامل موارد ابتدایی تا موارد بسیار حرفهای میشود، به بهترین شکل شما را با آنها آشنا خواهد کرد. همچنین ضربات مشهور Fatality و Brutality هم در این نسخه حضور دارند و با اجرای درست دستورات مربوط به فیتلیتیها یا زدن ضربه آخر به شکل خاص برای اجرای بروتلیتی، میتوانید از کشتن رقیبتان با این روشهای خشن و جذاب لذت ببرید!

Just Cause3
داستان Just Cause 3 در وهلهی اول به این منظور طراحی شده که با گیمپلی بازی بیشتر آشنا شوید و ذهنیتی از قابلیتهای آن داشته باشید. چند مرحلهی اول نقش بخش آموزشی بازی را دارند و به مرور با پیشروی در داستان و ارتقای قابلیتها، دیگر حتی نیاز به آن نخواهید داشت. در نسخهی سوم بازی قضیه از این قرار است که یک حاکم ظالم به نام ژنرال دیراوِلو کشور مدیچی را تحت تسلط خود درآورده و سخت و به دنبال مادهای به نام باواریوم است، عنصری قدرتمند که در ساخت و حفاظت از تجهیزات پیشرفته نظامی استفاده میشود. او کنترل همهی پایگاههای نظامی و شهرکهای مدیچی را در دست دارد و از تکنیکهای رایج پروپاگاندای دیکتاتورها هم برای تبلیغ خود استفاده میکند. حالا این وظیفهی ریکو رودریگز، شخصیت اصلی بازی است که به کمک تیم کوچکش به مبارزهی او برود و پرچم دشمن را پایین بکشد. برای این که داستان زیادی هم سادهلوحانه جلوه نکند، یکی دو پیچش داستانی در آن گنجانده شده تا حداقل دلیلی برای دیدن کاتسینها داشته باشید. با این تفاسیر انتظار شخصیتپردازی از جاست کاز نداشته باشد، کاراکترهای بازی بعد سوم خودشان را از دست دادهاند و هرکدام در طول داستان روی یک خط ثابت حرکت میکنند و واکنشهای کاملاً قابل پیشبینیای دارند.
جاست کاز» میخواهد سرگرمکننده باشد و برای رسیدن به این هدف، راه آسان را در پیش گرفته. نه داستانش تا مدتها در ذهنتان میماند، نه طراحی مراحل فوقالعادهای دارد و نه متوجه موسیقی خاصی در بازی میشوید. با این حال آنقدر جذابیت دارد که سراغش بروید و ساعتها در کشور عظیم مِدیچی مشغول منفجر کردن پایگاههای دشمن، تست کردن ایدههای مختلف برای وصل کردن اشیا به هم و انجام دادن چالشهای مختلف باشید. اینکه جاست کاز سعی نمیکند حرف بزرگی بزند یا ادعایی داشته باشد، بهترین خصوصیت آن است که شاید این روزها کمی کمیاب شده باشد. بعضی بازیها سعی میکنند کار خاصی کنند یا چیزی بیشتر از یک بازی به نظر برسند، اما هیچوقت به آن کیفیت لازم نمیرسند و از دستیابی به هدف پیشفرض خود یعنی سرگرمکننده بودن هم باز میمانند. Just Cause 3 یک هدف دارد و به آن هم رسیده، اما واضح است که در این مسیر مشکلات ریز و درشتی سر راهش قرار گرفته که خوشبختانه به تجربهی کلی ضربهی بزرگی نمیزنند ولی با بازی بسیار جذابتری طرف بودیم اگر همین نواقص هم رفع میشدند. در ادامه میبینیم که هرکدام از جنبههای بازی، چطور در خدمت هدف اصلی آن حرکت میکنند و مجموعهی متعادلی را تشکیل دادهاند که نتیجهاش یک تجربهی بامزه و دوستداشتنی است.

9Monkeyes of Shaolin
داستان تاریک و غم انگیزی دارد. داستان در چین باستان رخ می دهد و شما در نقش ماهیگیری ساده به نام Wei Cheng قرار می گیرید که پدر و مادر Wei در کودکی به دست شخصیت بد داستان یعنی Wokou کشته شده اند. پس از آن مسئولیت بزرگ کردن Wei را پدربزرگش بر عهده گرفته و اصول ماهیگیری را نیز به او یاد داده است. پس از مدتی، گروهی دزد و آشوبگر به روستای محل سکونت Wei و پدربزرگش حمله می کنند، پدربزرگ Wei را به همراه عده ی زیادی از افراد روستا می کشند و روستا را غارت کرده و به آتش می کشند. Wei نیز در این میان به شدت زخمی می شود، اما راهبان معبد بودا او را پیدا کرده و به او کمک می کنند تا زنده بماند. Wei پس از به هوش آمدن مطلع می شود که روستایش کاملاً نابود شده و تقریباً هیچ کس در آن زنده نمانده است. او می فهمد Wokou بار دیگر یکی از عزیزان او را کشته است و این بار Wei ماهیگیری را کنار گذاشته و به خون خواهی مردم روستایش می رود تا Wokou را شکست دهد. داستان بازی از آن چه که معمولاً از یک بازی Beat’em Up انتظار داریم غنی تر و احساسی تر است.
بخش گیم پلی یک بازی Beat’em Up، اصلی ترین و مهم ترین بخش آن است. بستگی دارد Nine Monkeys of Shaolin را چگونه بخواهید بازی کنید. اگر بازی در سبک دیگری ساخته شده بود، دلیلی نداشت تا روی بخش Co-Op آن خیلی حساسیت نشان دهیم، چرا که خیلی ها ترجیح می دهند بازی ها را به شکل انفرادی بازی کنند. اما وقتی بحث Beat’em Up می شود، خودتان می دانید که تجربه ی آن با یک دوست، چقدر می تواند روی بیشتر شدن لذت بازی تاثیر مثبت بگذارد. اصلاً از قدیم رسم است که بازی های Beat’em Up را دو نفره بازی کنند! بنابراین نمی توان از اشکالات متعددی که این بخش دارد به راحتی گذشت. اما اول می خواهم به کلیات گیم پلی و حالت سینگل پلیر آن بپردازیم. در Nine Monkeys of Shaolin مانند تمام بازی هم سبک، دوربین از چپ به سمت راست حرکت می کند و شما باید تعداد معینی از دشمنان را در هر مرحله قلع و قمع کنید تا به مرحله ی بعدی بروید. بازی این فرمول قدیمی را با انیمیشن های بسیار زیبای کاراکتر اصلی جذاب تر هم می کند. Wei سه استایل مبارزاتی در نظر گرفته شده است. اولی Base است که به ضربات و حرکات ساده ی شما مانند مشت زدن، لگد زدن، حرکت Slash و دفاع ختم می شود. دومی Acrobatic نام دارد که حرکات پیشرفته تری مانند لگد زدن در هوا را در بر می گیرد و سومی Magic است که از راه دور می تواند روی دشمنان اثر بگذارد.

Wolfenestein II New Colossus
نیوکولوسوس، یک داستان حداقل ۱۵ ساعته نفسگیر و خشن از قیام مقاومت بر علیه نازیها است؛ قیامی که اگرچه در ظاهر مدرن و پالیشخورده به نظر میرسد اما همچنان بااصالت، کلاسیک و باوقار است. همه این صفتهای خوب از جایی به این بازی اطلاق میشود که بیهیچ ترسی از حرکت روبهجلو و تغییر عرفها در بازیهای ویدیویی، روی همان نوار اصالت و ریشهای خودش حرکت میکند. بدون هیچ شکی، لذت پیدا کردن و برداشتن آیتمهایی مانند سپر، تیر و جون؛ لابهلای بافتهای از جنس نوستالژی بازی را نمیتوان با چیز دیگری مقایسه کرد.
حالت مخفی کاری و گانپلی روان، سریع و رئال بازی آمیخته میشود، تجربه شما از یک تیراندازی اول شخص را وارد دنیای دیگری میکند، دنیایی که هنوز ساکنی جز ولفنشتاین ۲ ندارد. اگرچه اسلحهها در بازی پرتعداد نیستند اما همانهایی که در بازی حضور دارند، با تمام جزییات و کیفیت طراحی شدهاند، اسلحههایی که میتوانید به خوبی میان آنها و البته نحوه استفاده از آنها فرق قائل شوید. بازی اگرچه یک شوتر خطی با همان المانهای آشنای مجموعه ولفنشتاین است اما میتوانید اسلحههایی را که در طول بازی به دست میآورید به کمک کیتهای آپگرید، بهروزرسانی کنید و ماشین نازیکشیتان را قویتر و قویتر کنید.

گرافیک و جلوه های صوتی بازی The Evil Within2
جدای از محیط های بزرگ شهر که همواره با آن مه سنگین و حال و هوای تاریکش رعب انگیز است، به لطف قدرت نسل هشتم و رایانه های شخصی درون خانه های قابل دسترسی نیز زیبا طراحی شده است. در ترکیب با نور پردازی زیبا و بافت های زیبا، سازندگان توانسته اند محیط های قابل باوری را به سبک Silent Hill طراحی کنند و حالا این شمایید که ایا جرات وارد شدن به آن ها را دارید یا نه. همچنین هم چون سایر عناوین هم رده، توهمات صوتی و تصویری جزیی جدایی نا پذیر از این بازی است که به شدت به تجربه بازی کمک می کند ولی این ایده ها هیچ کدامشان تازه ای ندارند و حداقل در سایر عناوین هم رده مشابه آن ها را دیده بودیم.

Mortal Kombat 11 Ultimate Edition
از زیبایی محیطهای بازی هم که صحبت کردیم و کلا، نمیتوان ایراد گرافیکی خاصی از بازی گرفت و مورتال کامبت ۱۱ هم از نظر فنی و هم از نظر هنری واقعا اثری لایق انتشار در این بازه از نسل هشتم است و فراتر از تمام تجربیاتی ظاهر میشود که قبلا از ندررلم دیده و تجربه کردهایم. البته موسیقیهای بازی در این حد بینقص نیستند و خیلی نقطه قوتی برای آن بهحساب نمیآیند ولی این در مورد صداگذاریها صادق نیست و ندررلم، در این زمینه هم کارش را عالی انجام داده و از صدای گوینده مسابقات که شنیدن عبارتهایی مثل Fatality از زبانش لذت عجیبی دارد گرفته تا صدای مربوط به برخوردها و شخصیتها همهچیز بینقص است.

Just Cause3
جایزهی بهترین گرافیک فنی سال را نمیبرد اما از لحاظ هنری حرفهای زیادی برای گفتن دارد. چند دقیقه پرواز بر فراز مدیچی کافیست تا ببینید با چه بازی زیبایی طرف هستید. به علت موقعیت کشور خیالی بازی که در جنوب اروپا و در دریای مدیترانه واقع شده، سرتاسر کوهستانها و دشتهای بازی پوشیده از انواع مختلف درخت و بوته و گیاهان مختلف هستند و واقعاً هم از چندین نمونهی گیاهی مختلف برای فرش کردن سطوح اراضی بازی استفاده شده.
شاید تا به حال این کار را امتحان نکرده باشید، اما برای اینکه ببینید یک موسیقی مناسب چقدر روی تجربهی کلی یک فیلم تأثیر میگذارد کافیست سکانس اکشن یک فیلم را انتخاب کنید و آن را بدون صدا ببینید. در این حالت نصف لذت فیلم را هم نمیبرید. Just Cause 3 تا حدودی این قضیه را جدی گرفته و سعی کرده حداقل در موقعیتهای اکشن غیر از مراحل داستانی، موسیقی متناسبی داشته باشد. با اینکه شاید هیچوقت در بازی به خودتان نگویید «چه آهنگ خوبی!» اما حداقل بازی سوت و کور هم نیست و با موسیقی آمبیانت و آرامش در پسزمینه همراه دیوانهبازیهای ریکو است.

9Monkeyes of Shaolin
بازی از نظر بصری بسیار زیباست و انیمیشن های نرم و دیدنی ای دارد. از نظر فنی اما نمی تواند همیشه خوب عمل کند و تعدادی مشکلات تکنیکی رایج، مانند گیر کردن، مشکل هوش مصنوعی و باگ های گرافیکی گاهاً گریبان گیر بازی می شوند. آهنگ های بازی نیز مانند طراحی هنری آن زیبا و حماسی هستند و حس یک فیلم شائولینی تمام عیار را به شما می دهند.

Wolfenestein II New Colossus
این لذت خاص گشتن لابهلای تاریخ تسخیر آمریکا توسط نازیها اما با گرافیک چشمنوار بصری و هنری بازی دو چندان میشود. نیوکولوسوس شاید از نظر گرافیک فنی یک بنچمارک برای بازیهای تیراندازی اول شخص نباشد اما به هیچوجه هم ایرادی را به خود نمیبیند. همه چیز از بافتها گرفته تا جزییات اسلحهها و محیط و البته چهره کاراکترهای بازی در قابلقبولترین حالت قرار دارند. وقتی با چنین کیفیتی وارد فضاهای عظیم و مرده بازی میشوید، فقط نجواهای ویلیام است که میتواند شما را از حالت خلصه دربیاورد؛ نجواهای زیبایی که ویلیام با کسانی دوستشان دارد، انجام میدهد؛ با کارولاین، رهبر گروه، با آنیا همسرش و البته با مادری که در طول داستان بیشتر از او خواهید دید و شنید.
