توضیحات بازی ( It takes two + A way out )
عنوان Hazelight شامل دو بازی A Way Out و It Takes Two میباشد که هرکدام از این بازیها ویژگیهای خاص خودشان را دارند.
به طور کلی یکی از پرطرفدارترین ژانر ها، ژانر ماجراجویی شناخته شده که طرفداران زیادی را مجذوب و علاقهمند کرده است.به خصوص ترکیب کردن المانهایی مثل خلاقیت و داستان خوب، در نهایت یک اثر موفق را میسازد. در ادامه مطلب هر کدام از بازیهای نام برده شده را به شما معرفی خواهیم کرد تا با آپشنها و کلیت این عناوین آشنا شوید.
یک بازی ماجراجویی و اکشن است که توسط استودیوی Hazelight Studios ساخته شده و شرکت Electronic Arts آن را منتشر کرده است. این بازی در تاریخ 23 مارس 2018 برای پلیاستیشن 4 عرضه شده است.
بازی جدید استودیوی Hazelight به نام It Takes Two منتشر شده ، تجربهای سرشار از خلاقیت، سرگرمکنندگی و تنوع در گیمپلی است و از مزیتهای خود برای رساندن پیامی تاثیرگذار استفاده میکند .

داستان بازی A way out
ازی A Way Out داستان جذاب و عمیقی را روایت میکند که حول محور دو زندانی به نامهای لئو و وینسنت میچرخد. این دو نفر، هر کدام با انگیزهها و گذشتههای متفاوت، در زندان با یکدیگر آشنا میشوند و تصمیم میگیرند با همکاری هم از زندان فرار کنند. لئو، یک خلافکار حرفهای با شخصیتی جسور و بیباک است که میخواهد با استفاده از نقشههای دقیق خود به آزادی برسد. در مقابل، وینسنت، یک مرد خانواده که به دلیل خیانت و ظلم به زندان افتاده، به دنبال انتقام از کسانی است که زندگی او را نابود کردهاند.
داستان بازی با نمایش مراحل مختلف فرار از زندان آغاز میشود و به مرور بازیکنان را به دنیای بیرون میبرد، جایی که لئو و وینسنت باید با موانع و چالشهای جدیدی روبرو شوند. در طول مسیر، این دو شخصیت به یکدیگر نزدیکتر میشوند و درک عمیقی از مشکلات و رنجهای همدیگر پیدا میکنند. همچنین، بازی به بررسی روابط خانوادگی، خیانت، انتقام و دوستی پرداخته و با صحنههای احساسی و تصمیمگیریهای مهم، بازیکنان را درگیر میکند.
در نهایت، داستان بازی به یک نقطه اوج مهیج میرسد که بازیکنان باید تصمیمات سرنوشتسازی بگیرند. این تصمیمات میتوانند به مسیرهای مختلفی در داستان منجر شوند و پایانهای متفاوتی را رقم بزنند. A Way Out با داستان پر فراز و نشیب و تعاملات عمیق بین شخصیتها، تجربهای منحصر به فرد و فراموشنشدنی برای بازیکنان ایجاد میکند.
داستان بازی It Takes Two
«کودی» و «مِی» زوج جوانی هستند که دختر کوچیکی به نام «رز» دارند. که با توجه به اوضاع نابسامان زندگی زناشویی خود، تصمیم به جدایی میگیرند ولی رز که بشدت از این اتفاق ناراحت است، با کمک یک کتاب مرموز و اشک ریختن روی عروسکهای دستساز شبیه به پدر و مادرش، موجبات طلسم شدن آنها و انتقال روحشان به این عروسکها را فراهم میکند.
کودی و می حالا در بدنهای کوچک و دنیایی جادویی گیر افتادهاند و باید با همکاری و راهنماییهای کتاب که «دکتر حکیم» نام دارد، راه خروج را پیدا کنند.
It Takes Two بسیار دغدغهمند است و دست روی موضوع داغی گذاشته، اما داستان بازی و نوع برخورد آن با مسئلهی طلاق بیش از حد سادهانگارانه و خوشبینانه است. بازی چندان خود را درگیر پرداختن به ریشهی شکلگیری اختلافات زن و شوهری نمیکند و یکراست سراغ راهحل مطلوب خود برای نجات یک زندگی مشترک میرود: با هم بودن.
کاراکتر دکتر حکیم یک کتاب انساننمای بسیار بامزه با لهجهی لاتین است که در مسیر پر فراز و نشیب کودی و می بر سر راهشان سبز میشود و تلاش میکند به این دو بفهماند که هر مرحله از این ماجراجویی، درسی برای ترمیم رابطهشان است. مشکل اینجاست که تلاشهای دکتر حکیم که خودش آنها را «تراپی» میخواند، بیشتر مجبور کردن کودی و می برای وقت گذراندن زورکی با یکدیگر و فائق آمدن بر چالشهای زندگی در بدنهای عروسکی است؛ بدون آن که بیشتر به مشکلات این دو و پیدا کردن راهحل درست پرداخته شود.

گیم پلی بازی It takes two
بازیها به صورت کوآپ هستند و برای پلی دادن حتما باید دو نفر باشید و به افراد سینگل پلیر پیشنهاد نمیشه.درواقع It Takes Two، بهعنوان یک تجربه اکشن ماجراجویی و پلتفرمر سهبعدی معرفی شده اما خب محدود کردن آن به یک سبک و دستهبندی ژانری، بیاحترامی به حجم خلاقیتی است که سازندگانش در ساخت بازی خرج کردهاند. چرا که It Takes Two، کلا خودش را درگیر هیچ مرزبندی مشخصی نمیکند و ترسی از رفتن به سراغ ایدهها و سبکهای مختلف در مراحل متنوعش ندارد؛ به همین دلیل هم در جایی، تبدیل به یک اثر با حالوهوای مخفیکاری میشود که در آن کوچکترین اشتباهی شما را طعمه سمورها خواهد کرد، در جایی دیگر، شما را روی یک هواپیما، وارد یک مبارزه با سنجابی به سبک بازیهای فایتینگ میکند که جدا از مشت و لگد زدنهای معمولی، حتی شاهد پرتاب هادوکن هم در آن هستیم و حتی گاهی کلا قید تجربه سهبعدیاش را میزند و یک اثر دوبعدی ساید اسکرولینگ جذاب میشود. درواقع در هر مرحله از It Takes Two، با خودتان خواهید گفت که این، بهترین بخش و تجربه از بازی تا اینجا بود تا اینکه مرحله بعدی از راه میرسد و با تجربه جدیدتر و جذابتری، روی دست مرحله قبلی بلند میشود.

طراحی مراحل در دنیای A Way Out، آنقدر گسترده و کمشباهت به یکدیگر است که موقع توصیف بازی نمیتوان آن را به یک ژانر خاص محدود کرد. چون گیمپلی دهساعتهی بازی، با سکانسهای دکمهزنی، مینیگیمهای بامزه و سرگرمکننده، بخشهایی که در آنها باید با استفاده از خلاقیتتان و توجه به برخی چیزها از مکانهایی به خصوص بگذرید، قسمتهای مخفیکاری که در برخیهایشان باید با دست خالی و بدون لو رفتن دشمنانتان را از بین ببرید، مراحل اکشنی که داخلشان با اسلحه به جان آدمهای مقابلتان میافتید و چند چیز کوچک دیگر که بهشان اشاره نمیکنم تا خودتان وسط تجربهی بازی ناگهان روبهرویشان قرار بگیرید پر شده و همانگونه که گفتم، نمیتوانید آن را به یک ژانر خاص محدود کنید. مزیت همهی این موارد و شلوغیها هم چیزی نیست جز آن که قرار نیست از گیمپلی A Way Out خسته بشوید و سازندگان محصولی را برایتان ساختهاند که واقعا به سختی میتوانید شباهتی مابین مراحل گوناگون آن پیدا کنید. البته در عین این تفاوتها، بهترین نقطهی قوت بازی آن است که همهی این مراحل، یک چیز را دقیقا به مانند یکدیگر، تحویلتان میدهند: در ثانیههای A Way Out، گیمپلیِ کوآپ یک شعار نبوده و حقیقتا، همهی کارهای حاضر در بازی را به شکل دونفره و به کمک همکاریهایی با دوستتان، انجام میدهید. چیزی که وسط آن همه دقایق جذبکنندهی دیدهشده در جهانِ ساختهی جوزف فارس، باعث میشود همانطور که در ابتدای کار گفتم، داخل این بازی لذتهای خاص و واقعا متفاوتی را تجربه کنید.
گرافیک و جلوه های صوتی بازی
تنوع بالای لوکیشنهای بازی و گرافیک هنری قابل قبول آن، حداقل در غالب مواقع، به A Way Out جلوهای جذاب و دوستداشتنی میبخشند. علاوه بر آنها، موسیقیهایی را که انصافا نمیشود دوستشان نداشت و اثرگذاری بسیار زیادی در شکلگیری اتمسفر بازی در بخشهای گوناگون آن دارند هم داریم که مدام با جلوههای دیدهشده در این لوکیشنها ترکیب میشوند و مخاطب را جذب خودشان میکنند. از سکانسهای اکشنی که داخلشان آهنگها وظیفهای جز هیجان بخشیدن به گیمپلیِ پیش رویتان را ندارند گرفته تا لحظاتی احساسی که موسیقی شاید در کنار تصاویر اشکتان را هم دربیاورد، همه و همه بسیاری از جذابیتهایشان را مدیون جلوههای صوتی جذاب بازی هستند. جلوههایی که البته درخشششان محدود به موسیقیها هم نیست و در صداگذاری اثر نیز به چشم میخورد. چرا که A Way Out، برای صداگذاری کاراکترهای اصلی و فرعیاش، از اجراهای افراد بهجا و صحیحی بهره برده که حتی گویشهای هر کدامشان نیز سازگار با محیط زندگی کاراکترهایشان است. میدانم، ممکن است فکر کنید و از خودتان بپرسید که تفاوت گویش شخصیتها با یکدیگر و همسان بودنشان با هویت هر کاراکتر، مگر تا چه اندازه روی تجربهی گیمر از یک بازی تاثیر میگذارد، ولی واقعیت آن است که همین موارد به ظاهر ساده و کوچک، چیزهایی هستند که باعث شکلگیری فضاسازی قدرتمند اثر میشوند و فضاسازی همان چیزی است که مخاطب را وادار به ادامه دادن به تجربهی ساختهای از دنیای هنر هشتم میکند.
سبک کلی طراحیهای بازی، شباهت زیادی به آثار پیکسار دارد و یکی از ویژگیهای بسیار جالب It Takes Two، ارجاعات بامزه و بیشمار آن به آثار مشهور دیگر است. از انیمیشن فروزن گرفته تا دنیای جادویی هری پاتر و انواع و اقسام بازیها، فیلمها و آثار مختلف دیگر که حدس زدن و پی بردن به آنها هم خود یکی دیگر از جذابیتهای بازی است. مکمل این زیبایی بصری هم موسیقیهای متناسبی با فضای هر مرحله است که کاملا با وسواس انتخاب شدهاند و باید اشارهای به صداگذاری خوب کاراکترها هم داشته باشیم. انتخاب صداپیشههای مناسب برای کاراکترها، باعث شده تا هم دیالوگهای دکتر حکیم بار طنز خوبی به بازی ببخشند و هم دیالوگهای رد و بدلشده بین دو شخصیت اصلی، آن تاثیرگذاری لازم را داشته باشد.