توضیحات بازی
پروژه ى Watch Dogs از حدود ۶ سال پیش آغاز شد و در E3 سال ۲۰۱۲ به نمایش همگان در آمد. انتظارات پس از اولین نمایش هاى بازى که بسیار خیره کننده بودند شروع شد و تا روز بیست و ششم ماهِ May شدت گرفت. یکى از دلایل قانع کننده ى این انتظارات، ایده ى نایاب بازى بود. درست است که ایده ى ” هک ” به طور ناقص در برخى از عناوین پیاده شده است اما Watch Dogs با شعار Hack is our weapon شروع به کار کرد.تاریخ انتشار بازى روز ۲۸ آبان سال ۱۳۹۲ اعلام شد اما در آستانه ى انتشار، تاخیرى ۵ ماهه، تشنگى طرفداران را دو چندان کرد. در نهایت روز ۶ خرداد سال ۱۳۹۳، عنوان Watch Dogs در سراسر جهان منتشر شد. عنوانى که حتى خود را رقیبى جدى براى GTA V مى دانست.
سومین نسخه از سری واچداگز در زمانی عرضه میشود که ساختههای اوپن ورلد کمپانی یوبیسافت از تنوع محتوایی و ساختاری، مورد انتقاد گیمرها و بازیکنان قرار میگرفتند. لیجن اما در این میان، با یک ایدهی تازه میخواهد پا به میدان بگذارد که سابقه ی اجرای موردی شبیه به آن، در هنر هشتم ثبت نشده بود.
داستان بازی
داستان بازی Watch Dogs1
آیدن اصالتى ایرلندى دارد و ۳۹ ساله است. او از کودکى در شیکاگو بزرگ شد و به دلیل مشاهده ى خشونت هاى شدید در خیابان ها، آدمى پرخاشگر است.او براى تحقق اهداف خود، دوستان و همکارانى در کنار خود دارد. براى مثال مى توان به اصلى ترین آنها، یعنى Clara Lille اشاره کرد. کلارا یک هکر حرفه اى و کارکشته و البته بهترین هکرى است که آیدن مى شناسد. یکى دیگر از دوستان ایدن، فردى از خاور دور است. وى Jordi Chin نام دارد و در واقع، یک دلال است. او راه را براى ایدن هموار مى سازد و وسایل مورد نیاز ایدن را فراهم مى کند. در میان دوستان ایدن، مى توان به T-Bone Grady نیز اشاره کرد. وى از اواسط بازى با ایدن همراه مى شود و نقشى بسیار کلیدى را در طول بازى ایفا مى کند. T-Bone، یک هکر خارق العاده و زبر دست است و البته در کنار هک، مى توان به ساخته هاى صنعتى وى اشاره کرد که سلاح هایى کشنده هستند.
Watch Dogs بسیار تاریک و بى رحم است. هیچ فرصتى براى تبسّم و لبخند وجود نخواهد داشت و مسیر پیشروى داستان، با عناوینى همچون Grand Theft Auto بسیار متفاوت است. شالوده ى اصلى بازى پیرامون هک مى چرخد و هکرى به نام Aiden Pearce. آیدن پیرس یک هکر با تجربه و بسیار توانا است و مى تواند سخت ترین هک ها را در ثانیه اى انجام دهد.اما آیدن به دنبال چه چیزى است؟ چرا از ارگان هاى دولتى خشمگین است؟ آیا این سازمان ها دست به کار خلافى زده اند؟در خیلى از مناطق جهان، نظارت هاى شدیدى بر خانه ها انجام مى گیرد. نظارت هایى که حدّ عادى را گذرانده اند و به گونه اى سیستمى جاسوسى علیه مردم به حساب مى آید. این امر که یک نوع دزدى از حریم خصوصى به حساب مى آید، سبب خیزش آیدن شده است.
سال ۲۰۰۳، هکرى به نام Reymond Kenney، ویروسى را در سیستم هاى کامپیوترى مدیران آمریکا منتشر مى کند. با انتشار این ویروس، برق ۵۵ میلیون نفر قطع مى شود و در این بین، ۱۷ نفر به قتل مى رسند. از آن پس سیستم نظارتى آمریکا به Central Operation System تغییر یافت.هدف اصلى این سیستم که به اختصار CtOS نامیده مى شود، کنترل شهر و جلوگیرى از جنایت بود. اما پس از مدتى، CtOS از دست دولت خارج و به دست افراد دیگر افتاد. از آن پس، شیکاگو دیگر امن نبود؛ چرا که افرادى سود جو به سادگى بر زندگى شخصى مردم تسلط داشتند.Aiden Perace یکى از مخالفان اصلى CtOS بود و قصد داشت آن را از دست ارگان هاى خصوصى خارج کند. ارگان هاى خصوصى، خواهر زاده ى ۶ ساله ى آیدن، Lena، را در سال ۲۰۱۲ به قتل رساندند. این امر، زنگ خطرى براى آیدن بود تا دست از سماجت خود بکشد.حال آیدن علاوه بر هدف اصلى خود، بهانه اى دیگر نیز براى متوقف کردن اعمال CtOS دارد؛ انتقام!ایدن هیچ شباهتى با یک سوپر قهرمان ندارد. او به دلیل کار هایى که انجام مى دهد، بیشتر شبیه یک ضد قهرمان است اما با جلوگیرى از کار هاى نهاد ها و ارگان هاى فاسد و خلافکارى که به وسیله ى CtOS از مردم سوء استفاده مى کنند، در کنار رسیدن به اهداف خود، کمکى بزرگ به مردم نیز خواهد کرد.
داستان بازی Watch Dogs Legion
واچداگز لیجن داستان در شهر لندن را روایت میکند که در شرف یک جنبش مردمی قرار دارد. یک جنبش همهجانبه که تحت تاثیر نفوذ CtOS شکل گرفته و گروه ددسک هم در متن آن حاضر است.
در میان تمامی این شلوغیها اما، یک گروه مرموز موسوم به «زیرو دِی» (Zero Day) وارد میدان میشود و با برپا کردن چند انفجار پشت هم در پارلمان و نقاط شلوغ لندن، ضمن به بار آوردن یک فاجعهی انسانی و تبدیل شدن به تهدید شمارهی یک انگلستان، گروه دد سک را بهعنوان دشمنان درجهی یک مردم بریتانیا، اعلام میکند و با این کار، علاوه بر ضعیف کردن شورش مردم بریتانیا، یک حاشیهی امن را برای CtOS پدید آورده و برای تصاحب این سیستم پرنفوذ و تاثیرگذار و در پایان، برای حکومت بر بریتانیا، خیز برمیدارد.
داستان Watch Dogs Legion کیفیت بالایی دارد. حجم محتوای داستان بازی برای یک اثر شوتر/ماجرایی Open World کاملا مناسب است و هر یک از شخصیتهای منفی بازی هم بهنسبتی عادلانه، داستان بازی را تحت تاثیر قرار میدهند؛ بهطوری که نه از مسیر اصلی دور شوید و نه روند آن شما را کسل بکند. هر یک از کاراکترهایی که وارد داستان بازی میشوند، پرداخت خاص خودشان را دارند و اهداف و انگیزههایی که دارند، شما و تیم دد سک را درگیر میکنند.
پستیوبلندیهای روایت اثر با گرهگشاییها و پیچشهای خاصی که دارد، بسیار خوب، حسابشده و غافلگیرکننده پیش میرود؛ روندی که گیمر را تا آخرین لحظه، بهدنبال خودش میکشاند.
گیم پلی بازی
گیم پلی بازی Watch Dogs1
Watch Dogs داراى گیم پلى بسیار گسترده اى است و براى گذراندن مراحل، راه هاى بسیارى پیش روى بازیباز است. هک، یکى از فاکتور هاى این گیم پلى گسترده است. توسط هک مى توان هر کارى انجام داد. برداشت پول از ATM، به دست گرفتن کنترل دوربین هاى مدار بسته و تغییر رنگ چراغ راهنمایى و رانندگى تنها مثال هایى از این پروسه ى عظیم هستند. درست است که هک کردن به فشار دادن یک دکمه محدود مى شود اما قابلیت هاى فراوان هک، این ایراد را کاملاً مى پوشاند. به کمک هک مى توان از دست پلیس ها فرار کرد، وارد منازل شد و حتى یک قطار را متوقف کرد! به کمک Explode مى توان منطقه کوچک را منفجر کرد و به کمک هک هاى پیشرفته تر حتى مى توان با استفاده از گاز متان درون چاه فاضلاب، دریچه ى فاضلاب را منفجر کرد. البته باید از قدرت هک به موقع استفاده کرد؛ چرا که پس از هر هک مقدارى از شارژ موبایل ایدن کم مى شود. هر چند پس از مدتى، کم کم شارژ احیا خواهد شد.یکى از قابلیت هاى دیگر Watch Dogs، هک کردن سیستم هاى ATM است. این امر تا حدودى جنبه ى منفى براى WD داشته و به طور کلى انگیزه براى به دست آوردن پول کم مى شود.
همچنین ایدن قادر است آهنگ هایى را هک و به موبایل خود اضافه کند که البته امرى مهم به حساب نمى آید و صرفاً براى پر کردن وقت به کار مى رود.هک هاى پیشرفته ترى نیز در بازى وجود دارند که از آن ها مى توان به Blackout اشاره کرد. با استفاده از Blackout، مى توان براى مدتى برق کل شهر را قطع کرد. همچنین به کمک هک مى توان براى مدتى از دسترس پلیس خارج شد و عملیات فرار را به راحتى انجام داد.
اما گیم پلى تنها به هک محدود نمى شود. تیر اندازى موجود در بازى همانند یک شوتر سوم شخص کاملاً استاندارد ساخته شده است و نمى توان ایرادى به آن گرفت. تعداد سلاح هاى موجود در بازى کاملاً قابل قبول است و ایدن توانایى حمل تعداد نا محدودى سلاح را دارد. همچنین تعویض اسلحه نیز مانند عناوینى چون Max Payne 3 و GTA V است. استفاده از هک هاى مهمى همچون Blackout، از بخش تعویض اسلحه میسر است.
همانند دیگر عناوین Open World، در Watch Dogs نیز توانایى رانندگى وجود دارد. رانندگى در WD، داراى مشکلاتى است و همانند عناوینى چون GTA V طبیعى شبیه سازى نشده است و شباهت بیشترى به عناوینى چون Sleeping Dogs دارد! براى دزدى ماشین نیز مى توان از راه شکستن شیشه و یا هک کردن ماشین استفاده کرد.
یکى از نکات منفى و بسیار عجیب WD، عدم توانایى تیر اندازى حین رانندگى است. از آنجایى که خیلى از مراحل به تعقیب و کشتن افراد در حین رانندگى خلاصه مى شوند، عدم توانایى تیر اندازى در هنگام رانندگى، گذراندن مراحل را تا حدودى سخت مى کند.علاوه بر اسلحه ى گرم، ایدن یک باتوم را به عنوان سلاح سرد حمل مى کند و به کمک آن مى تواند دشمنان خود را از پاى در آورد. استفاده از باتوم در مراحلى که به صورت مخفى کارى گذارنده مى شوند، بسیار مفید و کاربردى است. در بازى قابلیت کاور گیرى نیز وجود دارد که بسیار کاربردى است و در مراحل مخفى کارى بازى، بسیار مورد استفاده قرار مى گیرد.یکى از قابلیت هاى مورد استفاده ى دیگر در بازى، سیستم ارتقاى مهارت هاى ایدن است. پس از گذراندن برخى مراحل یا انجام برخى کار ها، مجوز ارتقاى توانایى هاى ایدن به بازیباز داده مى شود که مى توان به مرور زمان، تمامى توانایى هاى ایدن را به آخرین حد خود رساند. از این مهارت ها مى توان به Hacking، Driving، Crafting Items و Combat اشاره کرد.
در بازى فروشگاه هاى لباسى نیز وجود دارند و مى توان به طور کلى چهره ى ایدن را به کمک خرید لباس متحول کرد. البته لازم به ذکر است که تمامى لباس هاى موجود که تعدادِ بسیار قابل قبولى هستند، به صورت Outfit به فروش گذاشته مى شوند و قیمت بسیار زیادى نیز ندارند.
هوش مصنوعى در WD بسیار خوب کار شده است و انجام حرکات غیر طبیعى توسط دشمنان، تقریباً غیر ممکن است. همچنین دشمنان هنگام دیدن جنازه ى افراد خود، مشکوک مى شوند و به دنبال قاتل مى گردند.
یکى از ویژگى هاى عناوین Open World، وجود NPC ها ( آدم هاى عادى ) است. WD نیز از این ویژگى بهره مند است و حرف هاى NPC ها، فضایى پویا و زنده به شهر شیکاگو مى بخشد. البته ایدن مى تواند به کمک موبایل خود، اطلاعات، مشخصات و حتى حساب بانکى NPC ها را هک کند. هک کردن مشخصات NPC ها در بسیارى از مراحل مورد استفاده قرار مى گیرد.
البته گاهى NPC ها در حالت بسیار گیجى هستند و حرکات عجیبى انجام مى دهند و حتى گاه نمى توانند بر روى دو پاى خود بایستند.
یکى از پایه هاى اصلى و اساسى WD، نکشتن NPC ها است. اگر در عنوان GTA V، به راحتى هزاران NPC را زیر ماشین خود به قتل مى رساندید و یا براى سرگرمى، با شات گان خود مغز NPC ها را متلاشى مى کردید، براى انجام WD باید روش کار خود را تغییر دهید. هر عمل اشتباه که حتى موجب زخمى شدن مردم شود، بر روى شهرت ایدن تاثیر مى گذارد و به مرور زمان وى را منفور مى کند. حتى حمل سلاح گرم در دست نیز موجب رعب و وحشت و در انتها فرار مردم مى شود.در بازى مراحل فرعى نیز وجود دارد که به تعقیب و کمک به مردم عادى خلاصه مى شوند. این مراحل در داستان اصلى تاثیرى ندارند و از آن ها مى توان به عنوان سرگرمى یا حتى محک زدن خود استفاده کرد.یکى از نو آورى هاى قابل توجه WD، نقشه ى آن است. خیلى از عناوین، نقشه اى عمودى و البته ۲ بعدى را ارایه مى دهند اما نقشه ى WD سه بعدى است و مى توان ساختمان هاى بلند را به راحتى تشخیص داد.در بازی تعدادی مینی گیم نیز وجود دارد که می توانند برای مدتی بازیباز را سرگرم نگه دارند.
گیم پلی بازی Watch Dogs Legion
با قدم زدن در خیابانهای لندن، میتوانید سوژههای خود را از میان مردم این شهر، بررسی کنید و اگر از مهارتها و تواناییهای این افراد رضایت داشتید، آنها را به تیم خود اضافه میکنید. ایدهی تبدیل شدن شهروندان لندن به قهرمانان داستان بازی، هم از منظر روایی و هم از منظر ساختار گیمپلی، کاملا با شالودهی Watch Dogs Legion همراستا است. این بازی داستان یک انقلاب مردمی و یک شورش مدنی را روایت میکند. با خودتان یک لحظه فکر کنید که در یک انقلاب اجتماعی، شخصیت اصلی و قهرمانان داستان چه کسانی هستند؟ بله؛ شهروندان و انبوهی از مردمان عادی. افرادی که در عین قهرمان بودن، خیلی راحتتر از چیزی که فکرش را بکنید ممکن است کشته شوند و از آنها به عنوان تلفات یک جنبش بزرگ یاد شود. در واچداگز لیجن مرگ کاراکتر تحت کنترل شما، بهمعنی حذف دائمی او از روند بازی/داستان خواهد بود. مرگی که شاید سادهتر از چیزی که فکرش را بکنید، رخ میدهد و کاراکتر شما را برای همیشه حذف میکند (البته که میتوانید بازی را بدون حالت Permadeath تجربه کنید). بدین ترتیب، یوبیسافت در واچداگز لیجن توانسته به آفرینش سیستمی دست بزند که چه قسمت آغازین چرخهاش (بهخدمتگیری NPC/پروتاگونیست) چه ادامه و پرداخت آن (تبدیل شدن NPC به قهرمان داستان و انجام دادن ماموریتها) و چه نقطهی پایانیاش (مرگ دائمی NPC/پروتاگونیست) همگی از منظر داستان – گیمپلی توجیه میشوند؛ موردی که نشان میدهد یوبیسافت چقدر برای خلقت آن وقت گذاشته و میوهی تمامی این تلاشها، شکلگیری یک هارمونی واقعا جذاب است.
گشتوگذار در لندن، انجام دادن فعالیتهای جانبی، پیدا کردن اپراتورهای مناسب برای تیم ددسک و انجام دادن ماموریتهای اصلی، ساختار کلی گیمپلی بازی را شکل میدهند. یوبیسافت برعکس مسیری که برای طراحی مراحل آثار (Open World) اخیر خود پیش گرفته بود، حالا با یک نقشهی نهچندان عظیم اما پرشده از فعالیتهای متنوع و سرگرمکننده، سراغ گیمرها آمده است. شهر لندن در بازی واچداگز لیجن به چند منطقهی مختلف تقسیم شده است. مناطقی که هر کدام، فعالیتهایی خاص را در خودشان جای دادهاند. تفاوت فعالیتهای موجود در محلههای مختلف لندن و تنوعی که هر یک از این فعالیتها دارند، روند سومین قسمت از سری واچداگز را بسیار جذاب، مفرح و متنوع کرده است.
لندنی که بسیار زیبا طراحی شده و رانندگی در کوچهپسکوچههای آن، چه در روز و چه در زیر لامپهای رنگارنگش، واقعا لذتبخش است. البته که یوبیسافت حالا به یک استاد در امر آفرینش محیطهای شهری Open World تبدیل شده و تجربهی معماری لندن ویکتوریایی (در Assassin’s Creed Syndicate) به خلقت لندن واچ داگز لیجن، کمک شایانی کرده است. پس از تکمیل فعالیتهای موجود در هر منطقه، یک ماموریت بهخصوص در دسترس شما قرار میگیرد که تکمیل آن، یک اپراتور ویژه را به تیم شما اضافه میکند. مراحلی که انجام دادنشان به پیوستن یک اپراتور ویژه به تیم شما میانجامد، روند بهشدت جذاب و متنوعی دارند. بهطوری که برخی از آنها، از منظر ساختاری، حتی بهتر از مراحل اصلی/داستانی طراحی شدهاند! در نتیجه، انجام دادن فعالیتهای جانبی در شهر، پاداش خوبی را برایتان بهارمغان میآورد. از ارسال کالاهای پستی و مشتزنی در باشگاههای شبانه گرفته تا هک سرورهای مرکزی CtOS، تسخیر کمپ دشمنان، قتل یک شخص بهخصوص و بیشتر، همگی از مواردی هستند که ضمن اجرای موفق فرمول همیشگی یوبیسافت در تولید محتوای آثار Open World، عنصر تنوع را بهرگهای پیکرهی ساختاری واچداگز لیجن تزریق میکنند.
فعالیتهایی که در طول بازی انجام میدهید اما، ممکن است به یکسری درگیری مرگبار ختم شوند. نبردهای بازی از راههای مختلفی قابل پیگیری هستند. نهتنها مبارزات، بلکه تمامی مراحل واچداگز لیجن بهشکلی طراحی شدهاند که بسته به نوع مهارت اپراتور شما، میتوانید آنها را از راههای متنوعی انجام بدهید. مبارزات هم از این قائده مستثنی نیستند. اگر اپراتور شما یک مشتزن حرفهای است، میتوانید نبردها را وارد فاز تنبهتن بکنید. اگر اپراتور شما یک هکر است، حتی بدون اینکه از ماشین خود پیاده شوید، میتوانید انواع پهپادها و رباتهای عنکبوتی را به منطقهی دشمن فرستاده و دمار از روزگارشان دربیاورید. حتی میتوانید پهپادهای دشمن و اسلحههای اتوماتیک آنها را به شکلی هک کنید که برعلیه صاحبان خود فعالیت کنند و از درون، سیستم خود را از متلاشی کنند. اگر اپراتور شما در استفاده از سلاحها مختلف مهارت داشته باشد، میتوانید بهصورت مستقیم به دل دشمن بزنید و از همان درب ورودی، کشتار را آغاز کنید! وجود سیستم عضوگیری در کنار تنوع بالای مهارت NPCها، نهتنها ارزش تکرار بازی را بهشدت بالا برده است، بلکه کاری کرده تا برای انجام هر مرحله، انتخابهای پرتعدادی را در مقابل خود ببینید و بازی را دقیقا به شکلی که دوست دارید، جلو ببرید.
گشتوگذار در شهر لندن با هندلینگ بسیار خوب اتوموبیلها و وسایل نقلیهی موجود در بازی همراه شده است. این موضوع در کنار معماری بسیار خوب شهر، تجربهای شدیدا جذاب و مفرح از گشتوگذار در لندن را برای گیمر ترتیب میدهد. متاسفانه بهدلیل ضعف هوش مصنوعی بهخصوص هوش مصنوعی نیروهای پلیس، شاهد هیچ تعقیبوگریز خاصی در بازی نیستیم چرا که حتی در سختترین درجهی سختی بازی، نیروهای پلیس بهسادگی از خیر شما میگذرند و فرصت شکلگیری یک تعقیبوگریز هیجانانگیز در شهر و در پی آن، استفادهی صد درصدی از تمامی پتانسیلهای سیستم رانندگی و هندلینگ اتوموبیلها، از دست میرود. بازی در کل در بخش هوش مصنوعی، مشکلدار ظاهر میشود و اگر بخواهیم ایرادهای ساختهی جدید را فهرست کنیم، ضمن پرداختن به موارد تکنیکی که جلوتر سراغشان میرویم، از ایراد هوش مصنوعی بازی نباید غافل شویم.
مثل قسمتهای قبلی سری واچداگز، در این قسمت هم با یک سیستم شخصیسازی پرجزئیات و گسترده طرف هستیم. «واچ داگز لیجن» در زمینهی شخصیسازی، مثل مبارزات و انتخاب نحوهی پیشروی در مراحل، آزادی عمل بالایی را به گیمر میدهد. موردی که باعث میشود بازیکن هرچه بیشتر و بهتر با کاراکتری که کنترلش میکند، ارتباط برقرار کرده و در تجربهی بازی غرق شود. بهمنظور نمایش بهتر تاثیرات افعال بازیکن روی جهان بازی، محیط واچ داگز لیجن گاهی اوقات مواردی را بهشما نمایش میدهد که از طریق آنها میتوانید تاثیرات اعمال خود بر شهر را مشاهده کنید. گاهی اوقات پیش میآید که با شهروندی روبهرو میشوید که در توضیحات دیتابیس کاراکتر او، تصادف با شما (حین رانندگی) و مصدومیت ناشی از آن ثبت شده است. گاهی اوقات ممکن است با یکی از اپراتورهای گروهتان که در خیابان مشغول است، مواجه بشوید. گاهی اوقات میتوانید بستگان اپراتورهای تیم خود (مثل پدر، مادربزرگ، نامزد و بیشتر) را در خیابان ملاقات کرده و با آنها تعامل داشته باشید. گاهی اوقات حتی پیش میآید که اپراتورهای تیم شما توسط نیروهای پلیس یا شبهنظامیهای حاضر در لندن، گروگان گرفته شوند و اینجاست که باید برای آزادی آنها تلاش کنید. مواردی که در کنار هم، باعث میشوند تا گیمر بیشتر از همیشه با محیط بازی ارتباط برقرار کند و با دیدن نتیجهی رفتارها و افعالی که انجامشان میدهد، حضور در دنیای واچ داگز لیجن را حس کند. در کل باید گفت که یوبیسافت در پیادهسازی یک گیمپلی مفرح و سرگرمکننده، موفق ظاهر شده است. سیستم جدید بازی با محوریت NPCها و تبدیل کردن آنها به قهرمانان داستان، بهتر چیزی که انتظار میرفت، جواب داده و هم در بخش داستانی و هم در بخش گیمپلی، مواردی جذاب را پیشکش گیمرها میکند. یوبیسافت با واچداگز لیجن نشان میدهد که هنوز هم میتواند از پس تولید بازیهای Open World درجه یک و سرگرمکننده، بربیاید و اگر یکسری ایراد جزئی در هوشمصنوعی وجود نداشت، بهگیمپلی بازی هم میتوانستیم نمرهی کامل را بدهیم.
گرافیک و جلوه های صوتی بازی
گرافیک و جلوه های صوتی بازی Watch Dogs1
موسیقى هاى موجود در بازى، توسط آقاى Brian Reitzell ساخته شده اند. تعداد ساندتراک ها به ۱۳ موسیقى و حدود ۴۵ دقیقه تقسیم مى شوند که از آن ها مى توان به Vigilante، Hackers و Escape from Chicago اشاره کرد که جزو قطعات شاخص این آلبوم محسوب مى شوند.متاسفانه موسیقى هاى در حال پخش در اتومبیل ها، چندان رضایت بخش نیستند و آهنگ بسیار معروفى به چشم نمى خورند. باید به صراحت اعتراف کرد که عنوان WD در بخش موسیقى، از وظیفه خود به درستى بر نیامده و از رقیب خود، GTA V، چندین گام عقب تر است.جدا از بخش موسیقى که چندان رضایت بخش نیست، بخش صداگذارى شخصیت هاى بازى به خوبى انجام گرفته است. صداپیشه ى ایدن پیرس، Noam Jenkins، بازیگر کانادایى است. Noam بازیگر بسیار معروفى نیست و صداپیشگى ایدن، اولین تجربه ى وى در زمینه ى صداپیشگى به شمار مى آید.
Watch Dogs به لطف موتور گرافیکى Disrupt، جلوه هاى بصرى بسیار خوبى را ارائه مى دهد. بافت ها و تکسچر ها را مى توان به جرأت عالى دانست. براى مثال مى توان به چهره ى شخصیت هاى موجود در بازى على الخصوص ایدن اشاره کرد. هر چند تکسچر مو هاى وى بى نقص نیست اما این موضوع چندان به چشم نمى آید.
گرافیک و جلوه های صوتی بازی Watch Dogs Legion
واچداگز لیجن از حیث صداگذاری، دوبله و موسیقی اما یک ساختهی عالی است. یکی از نگرانیهایی که پیرامون بازی وجود داشت، این بود که سیستم تبدیل شدن NPCها به شخصیتهای اصلی بازی، به دوبلهی اثر ضربه وارد کند و تجربهی بازی را زیر سوال ببرد. یوبیسافت با آگاهی از این موضوع، روی دوبلاژ تک تک NPCهای موجود در بازی وقت گذاشته است و دوبلهی بازی را بهگونهای شکل داده که هر NPC، بتواند تمامی دیالوگهای موجود در سراسر بازی (کاتسینها، مکالمهها و بیشتر) را پوشش بدهد. کاراکترهایی که بازی را با آنها پیش میبرید، هر یک با گویش خاصی صحبت میکنند.
برعکس گیمپلی و داستان، ساختهی جدید یوبیسافت در قسمت بصری/فنی، هیچ حرف خاصی برای گفتن ندارد. برخلاف گیمپلی که یوبیسافت برای طراحی آن تصمیم گرفت تا اشتباهات گذشتهاش را تکرار نکند، این کمپانی فرانسوی در بخش گرافیک اما چنین مسیری را دنبال نکرده و عملکردی ناامیدکننده را ثبت میکند. واچداگز لیجن از منظر بصری، هرگز در حد اثری ظاهر نمیشود که در آخرین سال از هشتمین نسلِ سرگرمیهای ویدیویی منتشر میشود.