باندل بازی Call of Duty (MW1+MW2) Remastered
بازگشت به گذشته کار سختی است، البته باید گفت که در مرحله اول حتی نگاه کردن به گذشته هم دشوار است، گذشتهای که نشان دهنده زمانی از زندگی ماست که دیگر از دست رفته و در پیچ و خم های ناشناخته زمان گم شده. گذشته به معنای احساسی اش، همیشه پر است از حسرت، پشیمانی و حسِ غربتی که ناشی از دلتنگی است. گذشته یعنی نگاه کردن به چهره هایی که دیگر نیستند. سه گانه قدیمی مدرن وارفر به تازگی ریسمتر شدن و 2 نسخه آن یعنی مدرن وافر 1 و 2 در اختیار کاربران قرار گرفته و نسخه سوم آن هنوز درحال توسعه است.

داستان بازی Call of Duty
بازی پر است از شخصیت هایی که در واقع، به علت ریتم تند روایی، چندان فرصتِ پرداخت شدن ندارند. اما با همه این ضعفها، و عدم پرداخت درست، داستان طوری پیش می رود که این اجازه را به مخاطب می دهد که عاشق شخصیت های نصفه و نیمه سری شود. شخصیت هایی که به لطف انتشار شماره دوم جنگ آوری نوین، بهتر و دقیق تر پرداخت می شوند و ضعف هایشان را هم می پوشانند.
داستان زندگی سرباز هایی روایت می شود که برای خدمت به کشورشان، از همه چیز گذشته اند. در این بین اما چند ماموریت خاص در بازی وجود دارند که از جزئی از زیبا ترین مراحل طراحی شده در بازی های رایانه ای هستند. در ابتدا، بیایید بازگردیم به سال ۱۹۹۶ و کاپیتان پرایسی که هنوز ستوان است. بیایید در کنار هم سری بزنیم به خاطره پرایس. این مرحله زیبا، که تقریباً به سبک مخفی کاری انجام می شود، به زیبایی ریتم تند و طاقت فرسای بازی را کند تر کرده و شما را در نقش یکی از بهترین شخصیت های بازی قرار می دهد. به این ترتیب، بازی باز هم با بخش های مختلفی از شخصیت پرایس آشنا می شود، هم کمی استراحت می کند و هم یکی از مهمترین غافلگیری های داستان را تجربه می کند. این مرحله زیبا و دوست داشتنی، به طور قطع یکی از بهترین مراحل بازی است که در کنار مرحله هایی مثل Shock and Awe و Aftermath در بین تجربه های خاص دوران گیمری ما جای میگیرند.
در این بین، و در طی داستان بازی، رخ داد های تلخی اتفاق می افتند که به دلیل پرداخت خوب، شوک آور و البته درگیری زیاد بازیباز با روایت بازی، بسیار تاثیرگذار ظاهر میشوند. اما شاید یکی از مهمترین رخ داد های جنگ آوری نوین، مربوط به پایان بندی بی نقص و عالی بازی باشد. جایی که بزرگترین شوک ها در انتظار بازی باز هستند. شوک هایی که چه در سال ۲۰۰۷ و چه در سال ۲۰۱۶ با عرضه شدن نسخه ریمستر شده بازی، می توانند شما را میخکوب کنند.
داستان نسخه دوم آن یعنی کالاف دیوتی مدرن وارفر 2 شدیدا قوی و فراموشنشدنی است. شخصیتهایی مثل گوست یا مکتاویش حضور بسیار تاثیرگذاری در این نسخه دارند و کاری میکنند تا ما مخاطبان بازی، به بهترین شکل ممکن با آنها ارتباط برقرار کنیم. همچنین در طول داستان بازی، اتفاقاتی غیرقابل پیشبینی رخ میدهند که برای هر کسی میتوانند تأثیرگذار باشند. برای مثال مرحله No Russian یکی از مراحل شدیدا جنجالی در تاریخ سری کالاف دیوتی است که تجربه کردن آن در قالب این ریمستر، جذابیتهای خاص خودش را خواهد داشت. قصد اسپویل بازی را ندارم ولی در طول تجربه کلی بازی آنقدر تجربهای با کارگردانی واقعا عالی خواهید داشت و توئیستهای فکرشدهای را مشاهده خواهید کرد که اگر قبلا بازی را تجربه نکرده باشید، قطعا پس از تمام کردن این ریمستر متوجه خواهید شد که چرا همیشه در زمان صحبت از سری کالاف دیوتی، داستان سهگانه مدرن وارفر آن مورد تحسین و تمجید قرار میگیرد.
راستی وقتی در مورد مدرن وارفر ۲ صحبت کنیم، بیانصافی است اگر اشارهای به موسیقیهای آن نداشته باشیم. موسیقیهای این بازی که بخشی از آنها توسط هانس زیمر مشهور ساخته شدهاند و مدرن وارفر ۲، نمونه موفقی از تاثیر موسیقی بر بهتر شدن یک بازی ویدیویی است. شاید زمانیکه از موسیقی در بازیها صحبت میکنیم، این سؤال برای خیلیها پیش بیاید اکه اصلا منظور از موسیقی خوب یا بد در یک بازی چیست و چه راهی برای تشخیص خوب یا بد بودن موسیقی بازیها داریم؟ جواب خودِ من به این سؤال تاثیری است که پخش شدن موسیقی در آن دقایق، روی حس کلیام از بازی میگذارد و خب با این دید موسیقیهای مدرن وارفر ۲ واقعا فوقالعاده هستند. تصور کنید مرحلهای را که در نقش چند سرباز آمریکایی، در ویرانههای واشنگتن و در تلاش برای نزدیک شدن به هدف مشغول نبردی بسیار سنگین و شدید با دشمن هستید. در میان تمام افکتهای تصویری تیراندازیها، سربازهایی که کشته میشوند و انفجار نارنجکها و RPGهای شلیکشده، موسیقی حماسی فوقالعادهای هم در پسزمینه پخش میشود که شدیدا با فضایی که جلوی چشمانتان میبینید همخوانی دارد و به بهترین شکل آن حس غمِ ناشی از جنگی بیرحم را بهتان منتقل میکند. یا در مثالی دیگر وقتی که در راهروهای تنگ و تاریک یک زندان مخوف و زیر آتش سنگین دشمن برای زنده ماندن تلاش میکنید، موسیقی پخششده هم باعث میشود تا ترشح آدرنالین و سیخ شدن موهایتان را با تمام وجود حس کنید و همین احساسات هستند که باعث میشوند بتوانیم مدرن وارفر ۲ را نمونهای از یک بازی با موسیقی خوب بدانیم. حتی اگر هم صداگذاری اسلحهها مخصوصا آنطور که باید و شاید در زمان حال واقعگرایانه و دقیق به نظر نرسند، بازهم بهلطف همین موسیقیها ریمستر مدرن وارفر ۲ از حیث صوتی کاملا تجربه راضیکنندهای است.

گیم پلی بازی call of duty
جنگ آوری نوین، با آن سیستم جذاب سلامتی، و گیم پلی سریع و خشن اش در یادمان مانده. گیم پلیای که به لطف روایت شدن داستان بازی در مکان های مختلف، همیشه از جذبیت خاصی بهره برده است. گیم پلی جذابی که با وجود گذشت زمانی در حدود ۹ سال، هنوز هم در نسخه ریمستر شده خودنمایی می کند و در مواقعی، از نسخه های نسل هشتمی سری ندای وظیفه هم بهتر عمل می کند. این بازی به دلیل پیچش های جذاب داستانی در مکان های بسیاری از جمله کشوری در خاورمیانه، آذربایجان، اوکراین و بسیاری مکان های دیگر روایت می شود که همگی به لطف فضاسازی جنگ زده، چهره درستی از جنگ را به مخاطب نشان می دهند.
شاهد یکی از بهترین نمونه های تیراندازی و نشانه گیری در بازی هستیم. به این ترتیب که هر سلاح، به طور تقریبی دو حالت مختلف برای نشانه گیری دارد که کمک بسیای به بازی باز در تشخبص دشمنان و تیراندازی می کند. اما شاید جالب ترین و جذاب ترین مکانیک بازی سیستم سلامتی آن باشد. سیستمی که امروزه به یکی از استاندارد های سبک اول شخصی شوتر بدل شده و برای ما بازیباز ها یکی از بدیهیات. این سیستم جذاب، آسیب دیدن قهرمان را با سرخ شدن صفحه و پیامی خاص که نشان دهنده زخمی شدن است نشان می دهد. در این مواقع بازیباز باید پناه گرفته و منتظر بماند تا قهرمانش کم کم سلامتی اش را به دست بیاورد.
به طور کلی اما گیم پلی جنگ آوری نوین، در ریشه هایش کاملا شبیه به بازی های اول شخص شوتر استاندارد است. شباهتی که حتی با سیستم سلامتی جدید و ریتم سریعش هم نتوانسته از آن بکاهد. اما نکته ای که این بازی را از دیگر همتایانش متمایز می کند. قطعاً استفاده بسیار زیبای سازنده ها از صحنه های از پیش تعیین شده سینمایی است. صحنههایی که به لطف گرافیک زیبای بازی، و روایت عالی داستان، تاثیر بسیار زیادی بر مخاطب و تجربه گیم پلی بازی دارند.
تنها بخش حذفشده از مدرن وارفر ۲ حالت جذاب Spec Ops هم در نسخه ریمستر وجود ندارد؛ حالتی که حتی به شکل تکنفره هم بازی کردنش لذتبخش بود و تلاش برای ثبت رکورد بهتر در آن خود انگیزه مضاعفی برای تجربه طولانیمدت بازی در مخاطب ایجاد میکرد.اینم باید بگم که بازی بخش آنلاین و چند نفره خودش را حفظ کرده است.
گرافیک و جلوه های صوتی بازی call of duty
صداگذاری بازی در هر دو نسخه اصلی و ریمستر شده بی نقص است. استفاده از صدا پیشه های قدرتمندی مانند بیلی مورای، کیفیت صداپیشگی این اثر را به مراتب بالا برده و از سوی دیگر، شاهد صداگذاری دقیق سلاح ها و تسلیحات جنگی هستیم. در کنار این بخش مهمی از فضاسازی بسیار خوب بازی مدیون صداگذاری زیبای آن است که حس بودن در یک میدان جنگ را به زیبایی به مخاطب منتقل می کند. موسیقی های بازی هم به درستی در مواقع مناسب پخش می شوند و کاملاً همگام با وقایع گیم پلی پیش می روند. آهنگ سازی این اثر را آقای استیفن بارتون (Stephen Barton) بر عهده داشته است. مردی که چندین سال بعد در همکاری با وست و زامپلا، دست به آهنگ سازی عنوان پر سرو صدای استدیو رسپاون یعنی تایتان فال زد. به طور کلی باید گفت که جنگ آوری نوین، در بخش گرافیک و صداگذاری از بهترین های زمان خودش محسوب می شده و حالا هم با عرضه نسخه ریمستر شده، مهمانی زیبا و چشم نواز است که به نسل هشتم آمده.

بازی واقعاً جلوه بصری بسیار زیبایی پیدا کرده و شدت دور از نسخه نسل هفتمی به نظر می رسد. کیفیت بافت ها عالی هستند و نور پردازی بهینه شده جلوه زیبایی به بازی داده است. این نسخه ریمستر شده، شامل تمامی محتویات بازی اصلی است. این محتوا بخش داستانی را به طور کامل و با بهبود های بی همتای گرافیکی برایمان به ارمغان آورده.
اما گذشته از صحبت های مربوط به نسخه ریمستر شده، باید بگوییم که حتی نسخه اصلی بازی که در سال ۲۰۰۷ هم منتشر شده بود، از نظر گرافیکی در میان بهترین های سال جای می گرفت، بازی با نور پردازی عالی و کیفیت بی نظیر بافت هایش در سال ۲۰۰۷ توانست، از نظر بسیاری از سایت ها، عنوان بهترین گرافیک سال را از آن خودش کند. از سوی دیگر باید به فضاسازی عالی بازی پرداخت، جایی که حس کامل بودن در یک جنگ واقعی (نسب به زمان عرضه بازی) به مخاطب منتقل می شد و تحقق این امر با وجود محیط های متنوع و متفاوت بازی واقعاً چالشی دشوار برای سازنده ها بوده که خوشبختانه با موفقیت آن را پشت سر گذاشته اند. یکی از دیگر از زیبایی های این بازی، تنوع بسیاز زیاد در بخش سلاح هاست، سلاح هایی که همگی از روی نمونه های واقعی ساخته شده اند و به زیبایی حس در دست گرفتن یک سلاح را به مخاطب منتقل می کنند.