اکانت قانونی بازی Kena: Bridge of Spirits
ساخت اولین بازی توسط استودیویی که پیش از این تنها روی انیمیشنسازی فعالیت داشت از همان ابتدا باعث جلب توجه بسیاری از علاقمندان صنعت گیم به سمت بازی Kena: Bridge of Spirits شد. کِینا بریج اف اسپریتز از همه لحاظ یادآور انیمیشنهای دوست داشتنی پیکسار است و همین موضوع باعث شد تا به شخصه علاقه زیادی به تجربه این بازی در روز عرضه داشته باشم.
داستان بازی Kena: Bridge of Spirits
بازی Kena: Bridge of Spirits داستان دختری به نام کِینا را روایت میکند. کینا رابطی بین دنیای فانی و دنیای مردگان است و مانند پدر خود وظیفه دارد تا راهنمایی برای ارواحی باشد که به دلایلی کار نیمه تمام دارند یا نتوانستند وارد دنیای مردگان شوند. داستان بازی با ورود کینا به روستایی خالی از سکنه آغاز میشود؛ جایی که کینا در کنار آشنا شدن با موجودات دوستداشتنی به نام رات، خواهر و برادری به نامهای سایا و بنی را پیدا میکند. حالا کینا باید با شنیدن داستان هرکدام از شخصیتها، به کمک ارواحی برود که در چنگال احساس گناه، عشق و تکبر گرفتار شدهاند.
داستان بازی در هرلحظه شگفتانگیز، احساسی و بیادماندنی است. هرکدام از شخصیتها با ظرافت در داستانسرایی بازیکن را همراه روایت غمانگیز خود میکنند. کینا با برداشتن ماسک هر یک از شخصیتها که ریشه در بهخاطر سپردن ارواح دارد، میتواند به دنبال ردپایی از آنها برود. هرچند در ابتدا خاطره هرشخصیت به شکلی نامفهموم نمایش داده میشود اما به مرور با پیشروی کینا، او هرچه بیشتر میتواند با گذشته شخصیتها ارتباط برقرار کند و در نهایت به اصل ماجرا پی ببرد.
گیم پلی بازی Kena: Bridge of Spirits
استودیو Ember Lab کار خارقالعادهای را در طراحی و معرفی دشمنان بازی انجام داده است. با توجه به مدت زمان گیمپلی بازی که چندان هم طولانی نیست، معرفی دشمنان جدید به شکل حیرتآوری با برنامهریزی و منطبق بر شرایط و قابلیتی که به دست میآورید انجام میشود.
اما به همین شکل هوش مصنوعی آنها نیز درگیر مشکلاتی میشود که در بازیهای مشابه دیدهایم و به سادگی میتوان ادعا کرد که شما هم با آن غریبه نیستید. تنوع خوب دشمنان هرگز نمیتواند ضعفهای ساختاری مبارزات را جبران کند.
در تجربه بازی روی درجه سختی Expert Spirit Guide که به عنوان درجه Hard شناخته میشود و تا پیش از پایان بازی درجه بالاتری در دسترس نخواهد بود، مبارزات هنوز تا مدتها بدون هیچگونه چالشی شما را با چندین پتانسیل از دست رفته برای ارائه مبارزاتی جذابتر روبهرو میکنند.
در واقع اگر با سبک بازی آشنا باشید، ۷۰ درصد از بازی با همین درجه سختی حکم زنگ تفریح را برای شما خواهد داشت. دلیل این رویه به ویژگیها و سبک مبارزه کنا و حتی به خود بازیکن باز نمیگردد. مشکل اصلی هوش مصنوعی دشمنان و نحوه استفاده بازی از قابلیتهای مبارزه کنا است.
در میدان مبارزه این حس القا میشود که تنها چند دشمن درون محیط غوطهور هستند و اگر شما بدون توقف حرکت و حمله کنید، در نهایت پس از یک زمان مشخص میتوانید همه آنها را از پا در آورید.
باسفایتهای بازی با وجود آن که نسبت به دشمنان عادی تنوع بسیار کمتری دارند اما این باعث نشده است که تیم سازنده الگوی مبارزه پیچیدهتر و جذابتری برای آنها طراحی کند.
برای افزایش مهارتهای کنا که در شکست سریعتر و البته آسانتر دشمنان تاثیر دارند، باید Rotهای بیشتری را در محیط پیدا کنید.
گیمپلی بازی در مجموع مبتنی بر ویژگیهای چوبدستی کنا و تعامل او با موجودات Rot داخل بازی است که حکم همراهانی جدانشدنی را برای او بازی میکنند.
شما میتوانید با استفاده از چوب دستی، به صورت نزدیک با دشمنان وارد مبارزه شوید. در ادامه قابلیت استفاده از چوبدستی به عنوان تیر کمان نیز برای کنا فعال میشود و سپس بازیکن میتواند از درخت مهارتهای بازی برای ارتقای مهارتهایش استفاده کند.
ترکیب این سه جزء در همه جای گیمپلی کارآمد است و شما میتوانید با استفاده از آنها به مبارزه با دشمنان، جابهجایی در محیط، حل معماها و پیشروی بپردازید. اما در سناریوهای زیادی کارآمد بودن یک عنصر در Kena: Bridge of Spirits به معنای سرگرم کننده بودن آن نیست.
موجودات همراه شما یا همان Rotها یکی از مثالهای بارز موضوعی هستند که به آن اشاره کردیم. این موجودات در مبارزات به یک محور قوی برای تکیه تبدیل میشوند و قابلیتهای مناسبی هم برای آنها در درخت مهارتها در نظر گرفته شده است.
اما بسیاری از اعمالی که آنها در محیط برای حل معماها یا باز کردن مسیرهای مسدود و … انجام میدهند، سرگرم کننده نیست و به نظر میرسد که سازندگان آنها را بر گیمپلی تحمیل کردهاند تا وجود و حضورشان را ضروری جلوه دهند.
اما استفادههای در نظر گرفته شده برای چوبدستی کنا به مراتب شما را سرگرم میکنند و در مرور زمان نیز شاهد نرخ یکسانی از جذابیت آن هستیم؛ پس بدون اغراق، مکانیزمهای مربوط به این سلاح در طول بازی جذابیت خودشان را حفظ میکنند.
به هر نحو ذکر یک نکته خالی از لطف نیست؛ این چوبدستی مجهز به قدرتی است که میتوانست تاثیر قویتری را روی گیمپلی ایجاد کند و بالاتر از جلوههای بصری بازی و به لطف خلاقیت به عنوان بهترین ویژگی بازی شناخته شود.
در همان دقایق اول که با ویژگی پالس این قدرت آشنا میشوید، یاد نمونههای مشابه خواهید افتاد و نوآوریهای بسیاری را متصور خواهید شد اما این بازی تنها به مکانیزمهایی بسنده میکند که قبلاً بارها در این صنعت آنها را دیدهایم. حداقل باید خوشحال باشیم که استودیو سازنده در استفاده از همین نمونهها نیز موفق عمل کرده است.
فشردگی و هدفمند بودن درخت مهارتها و ویژگیهایی که میتوانید به مرور زمان آزاد کنید، تاثیر زیادی در جذاب ماندن استفاده از سلاح شخصیت اصلی دارند. Kena: Bridge of Spirits برخلاف بازیهای اشباع بازار که با اصرار شدیدی به دنبال جای دادن مهارتهای غیرضروی و عجیب در بازی هستند، ویژگیها را تنها با توجه به نیاز کاربر و محیط ارائه میکند.
بنابراین اگرچه برخی از مکانیزمهای مربوط به تعامل با Rotها به شدت خسته کننده و غیرضروی هستند اما درخت مهارتها به شیوهای طراحی شده است که باقی موارد موجود در گیمپلی بازی ضروری باشند.
در این حین پیش از آن که بیش از اندازه از تعادل در گیمپلی بازی تعریف کنیم، باید به دشمنان بپردازیم. دشمنان بازی تنوع بسیار خوبی دارند.
گرافیک و جلوه های صوتی بازی
کیفیت چهره و یا دشمنان بازی نیز با در نظر گرفتن الگوی طراحی هنری آن قابل قبول هستند. گاهاً در صحنههایی که چندین دشمن در قاب قرار میگیرند، افت فریم نامحسوسی رخ میدهد که بر تجربه بازی تاثیر نمیگذارد.
اما همه اینها صحبتهایی از جنس کلیشه هستند تا ما را به گرافیک هنری بازی برسانند. گرافیک فنی بازی همان چیزی است که باید باشد اما گرافیک فنی بخشی است که فراتر از تصور ظاهر شده است و چه بخواهید یا نه نپرداختن به آن ممکن نیست.
گرافیک هنری Kena: Bridge of Spirits نقطه عطفی در آخرین سالهای عمر پلی استیشن ۴ به شمار میرود که دنیای شگفتانگیز کاربران این کنسول را درخشندهتر از قبل میکند.
جهان بازی و جلوههای بصری آن به صورت همزمان خاطرههای شما از Uncharted 4 و Ori and The Blind Forest را زنده و ثابت میکند که هنر چگونه ورای بُعدهای متفاوت معنی میشود.
این جهان بدون اغراق همانطور که پیش از عرضه بازی تصور میشد، شبیه یک لایو اکشن به نظر میرسد که قبلاً رندر شده است و شما به طرزی باورنکردنی به تجربه آن نشستهاید.
در واقع اگر کاتسینهای بازی را جدا کنیم و در جهانی بیگانه نمایش دهیم، هیچکس نمیتواند حدس بزند که در حال تماشای قسمتهایی از یک بازی ویدیویی است؛ اما خلاف این موضوع رخ خواهد داد و همه روی میز خواهند کوبید و اصرار خواهند کرد که این یک انیمیشن سطح بالا از همکاری مطرحترین استودیوهای جهان است.
نورپردازی نیز خودش را از این قضیه کنار نمیکشد. نورپردازی در نامحسوسترین صحنههای بازی زیرپوست جهان Kena: Bridge of Spirits میخزد تا در زاویهای که زیباییهای یک جنگل خیالی شما را جادو میکند، به عنوان یک عنصر قدر ندیده حضور داشته باشد.
برخی از افکتهای بازی به همین دلیل حضور دارند تا شما بدون آن که متوجه شوید در گوشه ذهنتان به عناصر پنهان جلوههای بصری ارزش بسیار بیشتری اختصاص دهید. افکت انفجار، مبارزه با دشمنان و تبدیل مناطق مسموم به مناطق عادی به تنهایی میتوانند این وظیفه را به عهده بگیرند.
اما موسیقی همیشه حضور دارد که کیفیتش را یادآوری کند. نه تنها در لحظه به لحظه گیمپلی موسیقی گوشنواز بازی تناسب بیمانندی را با شرایط رقم میزند، بلکه بعید به نظر میرسد کاتسینها بدون جایگیری هوشمندانه موسیقی، باز هم تا این اندازه چشمگیر باشند.