بازی Dark Souls Remastered
شاید در نسل هفتم با اثری به نام Dark Souls آشنایی زیادی نداشتید، اما با عرضه بازیهای Bloodborne و Dark Souls III، حالا به خوبی میدانید که استودیو FromSoftware و مغز متفکر پشت این استودیو یعنی هیدتاکا میازاکی، چقدر خوب میتوانند با روح و روان یک انسان بازی کنند.Dark Souls دومین کار میازاکی که به اوج موفقیت رسید و داستانی قدرتمند داشت.حال این بازی نسل هفتمی برای کنسول فایو و فور ریمستر شده تا باری دیگر طرفداران سری سولز این شاهکار را تجربه کنند.

داستان بازی Dark Souls Remastered
داستان، بخشی است که چه یک بازی ریمستر شود و چه ریمیک شود، در هر حال همواره کاملا ثابت باقی می ماند و هیچ فرقی بین بررسی داستان یک بازی چه در نسخه اصلی آن در چندین سال قبل و چه در نسخه ریمستر آن در زمان کنونی وجود ندارد و همه چیز ثابت است. موضوعی که در مورد بازی Dark Souls Remastered نیز صادق است و خوب می دانید که شاهد تفاوتی بین داستان و شخصیت ها و… در این نسخه ریمستر شده از بازی نیستیم، اما به هر حالا به رسم هر نقد و بررسی دیگری و برای افرادی که شاید اولین بار است می خواهند این بازی را تجربه کنند، به صحبت و بررسی بخش داستانی این عنوان شاهکار نیز می پردازیم. نکته ثابت در مورد داستان، روایت و روند پیشروی قصه در بازی های آقای میازاکی آن است که این عناوین همواره از لحاظ داستان و مخصوصا روایت، بسیار یونیک و وابسته به دنیای بازی بوده و هستند، حال این وابستگی به دنیای بازی می خواهد خواندن توضیحات یک ایتم برای فهمیدن بخشی از داستان بازی باشد و یا صحبت کردن چند باره با یک شخصیت برای روشن شدن برخی از رازهای داستانی مهم بازی که در کل می توانیم همان طور که همیشه گفته ام به این نوع روند روایت داستانی، لقب “داستان گویی محیطی” بدهیم.
در صحبت با شخصیتهای مختلف بازی میتوانید از سرنوشت افراد و حتی باسهای مختلف بازی اطلاعات کسب کنید و متوجه شوید که چگونه شده که این دنیا به این روز افتاده است. جالب اینجاست که شاید اگر این نوع روایت داستان در بازی وجود نداشت و شاهد یک داستان گویی خطی و واضح بودیم، بازی به هیچ وجه چنین حالت مرموز و مبهم و حتی گاها مخوفی را با این سطح از جذابیت پیدا نمی کرد ولی سازندگان نابغه بازی، مخصوصا با بازخوردهای عالی و تجربه خوبی که از دیمونز سولز گرفته بوده اند، خوب می دانسته اند که با این نوع روایت خاص که حتی خیلی وقت ها وابسته به برداشت شخصی بازیباز است، می توانند داستان و روند قصه گویی و Narration بازی را تبدیل به یکی نقاط عطف و اتکای Dark Souls نمایند. از آن جایی که داستان، مرموز و مبهم است و حتی بازی ادبیات سنگینی هم در نگارشش دارد، برای فهمیدن کامل داستان باید اولا صبر و حوصله خیلی بالا داشته باشید و ثانیا تا حدود خیلی خوبی به زبان انگلیسی مسلط باشید تا هم نوشته های درون بازی و هم صحبت های مختلف با شخصیت های بازی را کاملا متوجه شوید و با کنار هم قرار دادن این تکه های مختلف، پازل داستانی بازی را تکمیل کنید. شخصیت پردازی ها در Dark Souls بسیار خاص و عالی انجام شده است و مانند همه چیز بازی، یونیک است.
هر کدام از شخصیت هایی که با آن ها در بازی آشنا می شوید، انگیزه و نیت خاصی دارند و هدفی را در دنیای بازی دنبال می کنند و در واقع باید گفت صحبت با آن ها و سر در آوردن از هدف و پیشینه آن ها در مجموع می شود داستان بازی Dark Souls Remastered. یک موضوع جالب که در مورد داستان عناوین آقای میازاکی (که Dark Souls را نیز شامل می شود) وجود دارد این است که با وجود این که این همه می گوییم داستان بازی مرموز و گنگ و مبهم است و سرراست روایت نمی شود و گاها بسیار به برداشت شخصی وابسته است، ولی در طول روند بازی کردن از آغاز تا پایان، به هیچ وجه حس نمی کنید که در دنیایی گنگ و بی داستان و بی هدف رها شده اید و دقیقا با انگیزه زیاد و هدف داشتن در دنیای بازی و داستان آن پیشروی می کنید که این موضوع از هر سازنده و هر عنوانی ساخته نیست و باید خیلی از موارد ریز و جزئی و مرزهای نامرئی رعایت شوند که در عین گنگ بودن و سرراست نبودن داستان، بازیباز کاملا آن را بپذیرد و به دنبال کشف آن باشد و هدف داستانی را کاملا در بازی حس کند.
داستان بازی به حدی عمیق و بهتر است بگوییم وسیع است که اجازه هر گونه فلسفه بافی و برداشت های مختلف را به بازیباز و مخاطب می دهد و آن قدر گسترده است که می بینیم صدها فلسفه و برداشت مختلف در دنیا در مورد داستان این سری وجود دارند که هیچ یک هم رد نمی شوند و هر کدام کاملا دلیل دارند که این نشان از گستردگی و عمق خیلی بالای داستان دارد که به مخاطبش اجازه رویا پردازی و فلسفه بافی را می دهد، آن هم به صدها شکل مختلف. در واقع شاید شما و دوستتان که هر دو بازی Dark Souls را به پایان رسانده اید برداشت داستانیتان با یگدیگر متفاوت باشد و هر کدام دیدگاه های مختلفی را نسبت به داستان بازی داشته باشید که این موضوع مجال بحث و صحبت را به وجود می آورد و واقعا فوق العاده است که یک بازی این قدر عمیق باشد که بتوان ساعت ها و حتی هفته ها و ماه ها در مورد فلسفه و منطق دنیا و داستان آن بحث کرد.
گیم پلی بازی Dark Souls
می رسیم به نقطه عطف هر عنوانی که نام سولز یا آقای میازاکی را به عنوان سازنده در خود می بیند، یعنی گیم پلی. سیستم گیمپلی و مبارزات در Dark Souls Remastered به مانند سایر بازی های سری عناوین سولز به معنای واقعی کلمه “شاهکار” است. در Dark Souls Remastered این گیم پلی است که حرف اول و آخر را می زند و در کنار طراحی هنری خیره کننده بازی، نقاط عطف و ستون های اتکای اصلی بازی محسوب می شوند و کاملا شرایط را به بهترین شکل برای ما فراهم می کنند تا جان به جان آفرین تسلیم کنیم!! جادوی اصلی گیم پلی این فرنچایز در آن است که با این که شما در حال تجربه یک بازی بسیار بسیار سخت و بی رحم هستید که در آن بارها می میرید، ولی از طرفی دیگر با هر بار مردن انگار بیشتر هم به بازی وابسته می شوید و عاشق می شوید و درس می گیرید و در نهایت هم بازی جواب این درس گرفتن و صبر شما را با بهترین پاداش ها می دهد که این موضوع سبب می شود که هر بار انگیزه تان برای پیشروی در بازی بیشتر از قبل باشد و به این شکل یکی از اعتیاد آورترین و در عین حال دشوارترین سیستم های مبارزات در تاریخ بازیهای رایانه ای خلق شده است که واقعا باید گفت جادویی است و با مکانیسمها و نوع مبارزات خاص خود و سیستم پاداش و جزای بالانس شده، توانسته است تا نوع جدیدی از سیستم درجه سختی را به دنیای بازیها معرفی کند.
در اصل همین سیستم پاداش و جزای عالی بازی است که آن را اعتیاد آور می کند زیرا در عین این که بسیار بی رحم است، بسیار نیز بخشنده عمل می کند و پاداش های بی نظیری به شما پس از گذراندن چالش های مرگبار می دهد.
در بازی و در همان ابتدای کار باید شخصیت خود را از بین کلاس های مختلفی مانند مبارز و شوالیه و جادوگر و تیرانداز و.. انتخاب نمایید که هر کدام در بخش هایی قوی تر و در زمینه هایی ضعیف تر از بقیه هستند اما موضوع مهم اینجاست که تمامی این کلاسهای مختلف بازی به خوبی بالانس شدهاند و بازی کاملا شما را در مسیر خلق و پیشبرد مراحل با کلاس و استایل مورد علاقهتان یاری میکند و هیچ برتری یا اجباری در روند ارتقای شخصیت خود مشاهده نخواهید کرد.
به طوری که مثلا می توانید در حالی که ابتدا شخصیت خود را در کلاس مبارز انتخاب کرده اید، ولی در ادامه بازی و وقتی که می بینید جادو برایتان جذاب تر است، کاملا روند ارتقای وی را به سمت جادوگر شدن پیش ببرید و یا اصلا به نوعی شخصیتتان را تبدیل به یک مبارز و یک جادوگر در ترکیب با هم کنید که هر چقدر بیشتر بازی کنید و بیشتر لول بزنید شرایط برای انجام این کار بیشتر فراهم خواهد شد. همیشه در عناوین آقای میازاکی شاهد دنیایی بوده ایم که در ابتدا با راه هایی متفاوت و مسیرهای مختلف ما را به جلو هدایت می کند اما بعدا در بازی با هوشمندی هر چه تمام تر و مثلا از طریق یک درب که قبلا قفل بوده است ناگهان یک میانبر بی نظیر برای ما درست می کند تا مقدار بسیار زیادی در طی مسافت ها در بازی صرفه جویی شود و مثلا از ابتدای یک مرحله به انتهای آن برویم (البته باید یک بار این راه را کامل رفته تا آن را باز کنیم). بازی اصلی Dark Souls به نوعی پایه گذار این سیستم “دنیایی بسیار بسیار عظیم ولی کاملا پیوسته و مربوط به هم” بود که البته از بازی Demon’s Souls آغاز شده و در Dark Souls به نوعی بلوغ رسیده بود.
در واقع روند طراحی مراحل و مسیر های مختلف و راه هایی که به بخش های گوناگون می روند، به این شکل است که در نهایت می بینید که همگی به یکدیگر متصل خواهند شد و ناگهان از انتهای بازی دربی به ابتدای آن باز خواهد شد که شما را شگفت زده می کند و تازه تک تک این میانبرها و مسیرهای متصل به هم، همگی منطق و دلیل پشتشان است و به دلیل خاصی طراحی شده و قرار گرفته اند که مثلا روند رسیدن شما به یک باس را کوتاه تر کنند و یا کلی دلیل دیگر. Dark Souls Remastered نیز به مانند بازی اصلی از طراحی مراحل بی نظیری برخوردار است و لحظه لحظه حضور شما در دنیای این بازی همراه با لذت دیدن طراحی شاهکار مراحل و محیط های آن است و همین طور تنوع خیره کننده ای که سبب می شود هرگز مراحل مختلف و بخش های گوناگون دنیای بازی حس و حال تکرار به خود نگرفته و مدام شما را شگفت زده نمایند. گیم پلی و مبارزات در Dark Souls Remastered بسیار سخت، دشوار و نفس گیر بوده و شما هرگز نمی توانید به سبک یک بازی اکشن و هک اند اسلش، کار خود را با دکمه زنی مداوم و بی توجه به دشمنان پیش ببرید زیرا درجه سختی بازی بسیار بالاست و مهم ترین نکته در گیم پلی بازی “توجه به الگوی حرکات و حملات دشمنان و باس ها و طرح ریزی ضد حملاتی مبتنی بر این الگوها” است و باید بسیار در زمینه جاخالی دادن یا دفاع کردن و همین طور مدیریت نوار قدرت بدنی یا Stamina (که برای ضربه زدن و دویدن و غلت زدن و دفاع کردن کاملا به آن نیاز دارید) در کنار مدیریت خط سلامتی، تبحر پیدا کنید. هرگز نباید بی پروا و پشت سر هم ضربه بزنید، زیرا کارتان خیلی زود ساخته است. چرا؟ چون نوار قدرت بدنی سبز رنگ شما به پایان می رسد و وقتی که نوبت ضربه مرگبار دشمن می رسد شما مثل مجسمه باید بایستید و نه می توانید غلت بزنید و نه قادر به دفاع کردن هستید.
در واقع هنر اصلی بازی Dark Souls Remastered و دیگر عناوین این سری در آن است که در آن ها سخت بودن بازی فقط وابسته به زیاد بودن تعداد دشمنان کم عقل و بیشتر شدن خط سلامتی آن ها نیست، بلکه هوش مصنوعی بسیار بالا و کاملا تاکتیکی مبارزه کردن دشمنان و باس هاست که باعث می شود حتی مبارزه با یک دشمن حتی معمولی در بازی نیز زیاد آسان نباشد و کافی است تا چند ثانیه دقت نکنید تا همان یک دشمن شما را بکشد زیرا چیزی به اسم دشمن ضعیف در بازی وجود ندارد. سرعت حرکات شما و در واقع چابکی شخصیت شما در بازی کاملا به وزن کوله پشتی و تجهیزات شما وابسته است. در واقع هر چقدر که زره ها و سلاح های سنگین تری در اختیار داشته باشید، دویدن و چابکی شما و سرعت جاخالی دادن و غلت زدنتان کاهش می یابد و حتی مقدار بیشتری قدرت بدنی برای ضربه زدن استفاده می کنید که همین موضوع شالوده و اساس مبارزات و گیم پلی بازی و حتی روند رشد و ارتقای شخصیت شما را شکل می دهد.
یکی دیگر از قابلیت های بازی بخش آنلاین و چندنفره است ولی از افسوس که خیلی ها از آن خبر ندارن و به جای هزینه کم و اقتصادی و دریافت اکانت قانونی هزینه زیادی میکنند و اکانت هکی و کرکی نصب میکنند،افسوس!

گرافیک و جلوه های صوتی بازی Dark Souls
Dark Souls Remastered عنوانیست که در جای جای آن “زیبایی و نبوغ در طراحی تمامی محتویات دنیای بازی” با “کیفیت فنی بالا”، ترکیبی شاهکار را شکل داده که هر مخاطبی را محو در قدرت و عظمت این بازی میکند و اجازه نمیدهد تا لحظهای از دنیای بازی چشم بردارید. ببینید دوستان! Dark Souls Remastered یکی از فوق العاده ترین ریمسترهایی است که در این نسل که سیل ریمسترها جاری شده است تاکنون از نظر پیشرفت گرافیکی دیده ایم و دقیقا مانند دارک سولز ۲ که وقتی ریمستر شده و به نسل هشتم آمد با ارتقاهای گرافیکی عالی و فریم ریت ۶۰، یک تجربه معرکه و جدید را برای دوست داران سری به نمایش گذاشت، Dark Souls Remastered نیز همین کار را می کند و به قدری بهبودهای عالی گرافیکی از نظر ارتقای تکسچرها و بافت ها و افرایش نرخ فریم ریت به خود دیده است که کسانی که مثل من حتی بازی اصلی را بالای ۱۰۰۰ ساعت هم تجربه کرده اند، وقتی وارد بازی می شوند و اولین غلت ها و ضربه ها را می زنند، بلافاصله می فهمند که این بار قرار است تجربه جدیدی داشته باشند، آن هم کلی جذاب تر و لذتبخش تر و با فریم ریت بی نظیر ۶۰ که خوراک دنیای دارک سولز است!
صداگذاری در Dark Souls Remastered یکی از نقاط قوت بازیست که کاملا عالی و حرفه ای انجام شده است و اکنون در نسخه ریمسترد کیفیت پخش صداها و سیستم صوتی بازی نیز بهبودهایی به خود دیده است تا کار نسبت به نسخه اصلی نیز که البته مشکلی در این بخش نداشت، بهتر شود. صداگذاری های محیطی بازی کیفیت مناسبی دارد و حتی با این که برای عنوانی متعلق به نسل قبل و ۷ سال پیش هستند باز هم از کیفیت استانداردی برخوردار هستند. صدای دشمنان و هیولاهای بازی و همین طور ضربات مختلف با سلاح های گوناگون به خوبی کار شده اند و بی نقص هستند و به خوبی حس ضربه زدن و وزن سلاح های مختلف را انتقال می دهند. دربازی چندین شخصیت مختلف حضور دارند که علاوه بر تعداد بالا و خاص یونشان هر کدام نیز تا آخر بازی در صورتی که با آن ها صحبت کنید، دیالوگ های زیادی دارند و با حالتی مرموز و عجیب صحبت می کنند که گاها ترسناک و شبیه به حرف زدن دیوانه هاست! صدای هر شخص به درستی و متناسب با چهره اوست و صدا پیشگان به خوبی از پس اجرا در قالب این شخصیت های مرموز با ظاهرهایی عجیب و اهداف و نیت هایی بعضا پلید که در این عنوان حضور دارند، بر آمده اند و کاملا حال و هوای دنیای مرموز و مخوف بازی را به بازیباز نیز انتقال داده اند. از مهمترین و برجسته ترین نکات در مورد صداگذاری شخصیت ها مربوط صدای راوی مرموز بازیست که واقعا در همان کات سین آغازین بازی کاملا شما را تحت تاثیر خود قرار می دهد و جذب صدای نافذ و مرموز وی می شوید که کمی هم شبیه به صدای پیرزنی است که قبلا در بازی های نسل قبلی گاد او وار، داستان کریتوس را برای ما روایت می کرد.
در بخش موسیقی شاید کامل ترین نکات و توضیحات، همان مواردی است که قبلا در نقد و بررسی نسخه نسل هفتمی این بازی مطرح کرده ایم و بد نیست که در این قسمت گریزی به آن بزنیم زیرا کاملا در مورد نیز Dark Souls Remastered صدق می کند و گویای همه چیز است. “در متن بازی و در محیط آن موسیقی خاصی به گوش می رسد و یا با حالتی بسیار محو در پس زمینه به گوش می رسد که اتفاقا اصلا هم ایرادی به این امر وارد نیست زیرا که حال و هوا و طراحی دنیای بازی طوری است که باید حس تعلیق به شما دست بدهد و این نبود موسیقی و صدای خاصی در متن بازی به القای بیشتر این حس تعلیق کمک بسیاری می کند و تنهایی و مخوف بودن در این دنیای بی رحم را هر چه بیشتر در وجود شما نهادینه می کند.

در زمان باس فایت ها اما موضوع کمی فرق می کند و هنگام مبارزه با آن ها شنوای موسیقی هایی حماسی هستیم که هیجان شما را بیشتر می کنند و باعث می شوند نبرد، بسیار بزرگتر و دشمن بسیار قدرتمندتر در نظر شما جلوه کند، البته بدون موسیقی هم باس به اندازه کافی قدرتمند هست ولی خب این را هم اضافه کرده اند تا بیشتر استرس بگیریم! تصور کنید که یک باس عظیم الجثه در محیط، در حال حرکتی آرام به سمت شماست و با ابهتی خاص خود را برای حمله ای برق آسا به شما اماده می کند و در همین حال هم موسیقی حماسی با حالتی مرموز که گویی منتظر یک انفجار است در حال پخش شدن است و این استرس شما را چند برابر می کند و باس را بسیار مخوف تر در نظر شما نشان می دهد.
”در مجموع باید گفت Dark Souls Remastered در قسمت صداگذاری و موسیقی نه تنها هیج مشکل خاصی ندارد بلکه این بخش ها نیز جزو نقاط قوت بازی محسوب می شوند و نقش خود را در زمینه بالا کشیدن بازی به خوبی ایفا کرده اند، مخصوصا با توجه به این که اکنون کیفیت پخش صدا در نسخه نسل هشتمی تا حدودی بالاتر رفته است.