بازی Assassins Creed Unity
حدود هشت سال پیش بود که اولین نسخه از سری بازی Assassin’s Creed (به اختصار AC) منتشر شد و جنجال فراوانی به راه انداخت. یک بازی کاملا جدید از یوبیسافت که با وجود برخی نواقص، مورد توجه بسیاری از علاقهمندان قرار گرفت. جذابیت بسیار بالایی در AC وجود داشت. پرداختن به یک دورهی تاریخی خاص، آن هم به این شکل برای بسیاری از مخاطبها تازگی داشت.

داستان بازی Assassins Creed Unity
داستان سری AC همواره یکی از ارکان اصلی آن بوده است. زمانی که یوبی سافت ایده داستانی Unity را با موضوع انقلاب فرانسه بیان کرد، بسیاری به داستان این عنوان امیدواری بسیاری پیدا کردند. یوبی سافت برای خلق داستان Unity دستش بسیار بازتر از گذشته بود چرا که ماجراها و اتفاقات درون انقلاب خونین فرانسه آنقدر زیاد است که پرداختن به هر کدام از آن ها می تواند یک داستان بزرگ و شنیدنی را به وجود آورد. اما از طرف دیگر زمانگذاری وحشتناک یوبیسافت برای طراحی گرافیکی بازی به طرز واضحی باعث شده است که از داستان بازی چیزهایی کم شود. داستان بازی به مانند ۹۰ درصد عناوین قبلی این سری جذاب و قابل و قبول است اما بزرگترین ضعف آن در شخصیت پردازی بسیار ضعیف بازی دیده می شود. البته یکی از مشکلات دیگر کپی برداری واضح یوبی سافت از کلیات داستان های قبلی است که به خوبی به چشم می خورد.
داستان بازی در حالی آغاز میشود که همه چیز آمادهی وقوع این انقلاب در فرانسه است. هر چه به پایان بازی نزدیک میشویم، حال و هوای خیابانها و مردم انقلابیتر میشود. فضای خیابانهای پاریس به قدری خوب طراحی شده که با قدم زدن در خیابانها، میتوان حال و هوای آن روزهای فرانسه را به خوبی حس کرد! اینبار جوانی به نام آرنو (Arno Victor Dorian) را به عنوان شخصیت اصلی بازی کنترل خواهید کرد. شخصیتی که در ابتدای بازی، کودکی و شیطنتهای او را در کنار دختر بچهای به نام الیز (Elise) دیدیم. پسربچهای که چند دقیقه بعد از اینکه یه ساعت جیبی را از پدرش به یادگار میگیرد، جسد پدرش را که به قتل رسیده میبیند! از همان زمان توسط پدر الیز بزرگ میشود و به دنبال گرفتن انتقام پدرش وارد ماجراهای فراوانی میشود. رابطهی او با الیز احساسی شده و ماجرای این دو تقریبا مهمترین بخش داستان بازی بهشمار میرود و حتی موضوع مهمی مثل انقلاب فرانسه زیر سایهی داستان این دو شخصیت قرار میگیرد. این موضوع وقتی جالب میشود که شما ناپلئون بناپارد بزرگ را در بازی خواهید میبینید.

تمرکز داستان احساسی بازی به ماجرای آرنو و الیز بالاست و پتانسیل عظیم داستان بازی در رابطه با مسائل مرتبط با انقلاب فرانسه در بسیاری از مواقع نادیده گرفته میشود. در ابتدای مطلب از قصد به نسخهی اول و دوم اشاره کردم تا به یاد آن زمان بیوفتید و مقایسهای مختصر بین داستان آن بازیها با این بازی در ذهن خود داشته باشید.
یوبی سافت به طور واضحی تمام سعی خود را کرده تا “آرنو” را یک شخصیت بی پروا نشان دهد. اما رفتار ها و انتخاب های آرنو در ۹۰ درصد مواقع قابل پیشبینی است و این موضوع حتی به داستان اصلی بازی نیز صدمه هایی می زند. سازندگان برنامه ی ساخت یک عنوان با پیچش های داستانی بسیار بزرگ را داشته اند اما به طرز واضحی موفق به انجام این کار نشده اند.
آرنو در خانواده ای اشرافی زندگی می کرد، پدرش یک اساسین بود و زمانی که وی ۸ سال بیشتر نداشت توسط دشمنانش به قتل رسید. آرنو بعد از آن نزد یک تمپلار بزرگ شد و در تمام دوران کودکی با دختر وی یعنی “الیز” می گذراند. در زمان جوانی آرنو کم کم همه چیز را دریافته بود اما عشقی که از درون قلب او را به سمت الیز می کشید آزارش می داد. روزی پدر الیز توسط اساسین ها کشته شد و در این زمان آرنو نیز به طور کامل اجداد خود را شناخته و به اساسین ها پیوست. این در حالی بود که الیه برای انتقام مرگ پدرش به گروه تمپلار ها پیوسته بود و مستقیم رو در روی آرنو قرار گرفته بود. آرنو در گروه اساسین ها بود و الیز در گروه تمپلار ها. دقیقا در دو جبهه مقابل یکدیگر و این موضوع زمانی دردناک می شود که قلب این دو در گوشه ای نزد یکدیگر جا مانده بود. از بیان ادامه داستان برای جلوگیری از اسپویل خود داری می شود.
داستان بازی با ایده های جذابی آغاز می شود، یوبی سافت این بار یک داستان دوست داشتنی را به طرفدارانش هدیه کرده است. اما این داستان قدرتمند هر چه قدر که پیش می رود تکراری تر و قابل پیشبینی تر از گذشته می شود. این داستان، داستانی تازه و جذاب است اما متاسفانه یا خوشبختانه بازهم از همان ایده های همیشگی استفاده کرده است و این موضوع میزانی در ذوق بازیباز می زند.
گیم پلی بازی Assassins Creed Unity
گیم پلی یکی از بخش های بسیار جذاب AC Unity را تشکیل می دهد. اما در عین حال فقط در یکی از بخش ها(مخفی کاری) مشکلات زیادی را به خود می بیند. گیم پلی این نسخه به طرزی واضح به ریشه های خود یعنی نسخه های اول و دوم بازگشته است. دیگر خبری از کشتی ها نیست و بازیباز در یک نقشه بسیار بزرگ که بزرگترین نقشه ایست که یوبی سافت در عمرش ساخته است، با خیال آسوده می تواند طعم یک گیم پلی حقیقی AC را حس کند.

عضو جدا نشدنی بازی حرکات پارکور خواهد بود. این بار دیگر خبری از آن حرکات از قبل تعریف شده نیست که پس از مدتی خسته کننده می شدند، در این بازی پارکور رنگ و بوی دیگری به خود گرفته است. حرکات بازیبازان در روی دیوار های شهر بسیار جذاب است و در بسیار مواقع می تواند برای فرار از دشمنان نیز شما را یاری کند.
برخلاف نسخه های قبلی، قابلیت شخصی سازی در این نسخه بیداد می کند و شما دقیقا آن اساسینی که می خواهید را می سازید. بازی در این بخش برای شما هیچ محدودیتی نگذاشته و دست شما را کاملا بازگذاشته است. صدها نوع لباس و کیف و … برای شما آماده است تا “آرنو” را دقیقا به همان شکلی که می خواهید سر و وضع دهید. این قابلیت حقیقتا به جذابیت های بازی می افزاید.
بعد از این ها بهترین نکته ای که در بخش گیم پلی می درخشد تنوع سلاح هاست، یعنی دقیقا چیزی که بازیبازان همیشه منتظرش بوده اند. سلاح های بیشتر نسخه های AC تعدادی محدود داشتند اما در آن زمان برای ما مشکلاتی را به وجود نیاوردند. اما وقتی زمان آن رسیده که بالاخره این AC نسل هشتمی یعنی Unity پا به عرضه بگذارد یکی از لازمه های واجبی که برایش دیده می شود وجود سلاح های مختلف با بهترین و حرفه ای ترین قابلیت های آپگرید است. این موضوع دقیقا همان چیزی است که به خوبی در AC UNity به چشم می خورد. در بازی ۸۰ سلاح وجود دارد که هرکدام از آن ها نیز امکانات و بخش های زیادی برای آپگرید کردن را دارا می باشند.
جدا از این سخن ها یکی از نکته های ضغف نسخه های پیشین ای فرانچایز در این بود که بازیباز هرگز نیازی به خرید سلاح پیدا نمی کرد. یعنی درست است که بازی با سلاح های خریداری شده جذابتر می شد اما جایی نبود که اگر سلاحت را ارتقا ندهی مشکلی در رد کردن مراحل پیدا کنی. در AC UNITY این قضیه نیز به طور کامل متفاوت با قبل گشته است و بازیباز حقیقتا همواره در پی آپگرید و خرید سلاح های تازه خواهد بود. چرا که بعضی مراحل بازی بدون داشتن یک سلاح خاص رد کردنش تقریبا غیر ممکن است. این موضوع باعث می شود تا بازیکنان با جدیت به دنبال آپگرید کردن و خرید سلاح های بازی باشند و این بخش صرفا یک بخش نمایشی قلمداد نشود.
NPC ها یکی از نکات دیگر جذاب کننده این عنوان در بخش گیم پلی هستند. آن ها همه جا حضور دارند. فریاد می زنند، گریه می کننده، به پول خود می نازند. آن ها تمام نمی شوند و بازیباز از قدم زدن در یک شهر همیشه زنده راضی خواهد بود. بسیاری از مراحل فرعی بازی در زمان هایی به وجود می آیند که بازیباز به طرزی ناگهانی با یکی از این NPC ها از نزدیک رو در رو می شود. به طور مثال وارد خانه ای شده و شخصی را حزن آلود می بیند، به سمت مرد می رود و مرد با شما صحبت می کند. این جاست که یک ماموریت جدید به شما پیشهناد می شود و در صورت پذیرفتن می توانید به انجام آن بپردازید.
“گنجهای مرموز و افسانهای” که در نسخه های قبلی نیز بودند به AC: Unity نیز راه یافتهاند. همچنان ممکن است در طول بازی را سرنخهایی مربوط به گنج روبهرو شوید که براساس پیشگوییهایی بوده و شما باید با استفاده از شواهدی که از آن پیدا میکنید به سراغ کاوش گنجهای ارزشمندی بروید که ممکن است جایزه یا حتی پولی بسیار ویژه برای شما دربر داشته باشند.
بخش CO-OP دقیقا همان چیزی است که می توان آن را قوه قدرت بخش گیم پلی AC UNITY قلمداد کرد. به طور کلی یوبیسافت عادت دارد پس از عرضهی چندین نسخه تغییر و تحولاتی در بخش آنلاین بازی صورت دهد. این موضوع از همان عرضهی AC: Brotherhood که پای مالتیپلیر به آن باز شد کاملاً مشهود است تا زمانی که به AC: Unity میرسیم که اکنون Co-Opای دلچسب به آن افزوده شده است.
وجود این بخش شادی را در دل بسیار پدید آورد و باعث شد همگان به عنوان یک ویژگی جدید و جذاب موجود در این نسخه یعنی UNITY به آن نگاه کنند. در تمام بخش های بازی این حالت فعال نیست اما در بخش مولتی پلیر گیمر ها می توانند ساعات زیادی را با این بخش جذاب بگذرانند. در حقیقت، شما در نقش آرنو هستید و به سراغ انجام ماموریتها با دوستانتان میروید، البته در این جریان شما فقط برای خود آرنو هستید وگرنه مانندِ بازی Watch Dogs شما برای دیگر افراد به شکل دیگری نشان داده میشوید. مراحل اصلی را نیز میتوان با کمک دوستانتان انجام دهید، ولی گاهی اوقات ماموریتهای مختص به آرنوست و تنها او میتواند به انجام آن بپردازد. همچنین مراحل فرعی از Co-Op پشتیبانی نخواهند کرد. شایان ذکر است که بخش Co-Op از ۳ نفر پشتیبانی خواهد کرد و این بدین معناست که نمیتتوانید در بخش داستانی با لشگری از اساسینها به سراغ قلع و قمع دشمنان بروید. یکی از نکات دیگر آن است که در این بخش به هیچ عنوان هیچگونه شخصیت مونثی وجود ندارد.
گرافیک و جلوه های صوتی بازی Assassins Creed Unity
به جز طراحی محیط های بازی، بازی در بخش های گرافیکی دیگر نیز کاملا موفق بوده است. طراحی چهره ها، بدن ها، موجودات زنده، اجسام ثابت، مردمی که در همه جای بازی به شکل های مختلف هستند و حتی یکی از آن ها به ندرت چهره ای تکراری دارد و … و … همه و همه دست به دست هم داده اند تا Unity در بخش گرافیکی به طور کامل بدرخشد. در هنگام صحبت کردن شخصیت ها، با کمی دقت میتوان کلمات در حال بیان را لبخوانی کرد و این موضوع باعث می شود که گرافیک، بازی را باورپذیرتر از گذشته گرداند. جدا از این سخنان بازی در طراحی متریال ها نیز بی نظیر بوده است. تکسچرهای به کار رفته در تک تک محیط ها آنقدر بی نظیر است که در بعضی مواقع بازیباز واقعا خود را در چنین محیطی احساس می کند.
کلمه راضی کننده بهترین چیزی است که در ستایش صداگذاری این بازی می توان به زبان جاری کرد. بی اشکال ترین بخش این عنوان دقیقا همین بخش است. موسیقی های بازی حال و هوای انقلاب و دنیای “حشاشیون” را به خوبی انتقال می دهند و صداگذار شخصیت ها نیز با آن ها متناسب هستند. این بخش نکته منفی خاصی را درون خود ندارد و فقط می توانست از موسیقی های بیشتری برخوردار باشد. Dan Jeannotte با این که سابقه خاصی نداشته به خوبی از پس صداگذاری آرنو برآمده است و به وی یک صدای جذاب را هدیه کرده است. دیالوگ هایی که بر زبان آرنو جاری می شوند به لطف وی در تک تک لحظات درون بازی باور پذیر است و احساس شخصیت را به خوبی منتقل می کند.
صداگذاری دیگر شخصیت ها نیز بسیار جذاب است، “الیز” از یک صدای زیبا بهره می برد و صدایی که به آن داده شده به قیافه اش بسیار می آید. در ۹۰ درصد صداگذاری های بازی این امر به خوبی قابل مشاهده است. تنها مشکل صداگذاری بازی در زمان هایی است که شخصیت ها یک سخن خاص را به “فرانسوی” بر زبان خود جاری می کنند. در چنین زمان هایی تیم صداگذاری بازی به طرزی واضح تمام تلاش خود را کرده است که صدا دقیقا فرانسوی و با لهجه باشد اما این موضوع باعث می شود که صدای به گوش رسیده میزانی با صدای اصلی شخصیت تفاوت داشته باشد که البته نکته بسیار بزرگ و خاصی نیست.