اکانت قانونی بازی A Plague Tale: Innocence

توضیحات بازی A Plague Tale: Innocence
فضای تاریک و وهمآلود آن و حتی ترسناک ظاهر شدن بازی در برخی نمایشهایش، مواردی بودند که ما را به این ساخته استودیو Asobo امیدوار میکردند. این امیدواری حتی تا جایی بود که بهشخصه، حس میکردم A Plague Tale: Innocence پتانسیل تبدیل شدن به چیزی در حد و اندازههای Hellblade از سال گذشته را دارد و میتواند بهعنوان اثری بزرگ که توسط استودیویی کوچک ساخته شده، حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشد.
داستان بازی
در اثری مثل A Plague Tale: Innocence، یکی از بارهای روایت داستان بر دوش بهتصویر کشیدن درست رابطه بین شخصیتها است. زمانیکه دو شخصیت با ویژگیهای آمیسیا و هیوگو در بازی حضور دارند و یکی از آنها بهنوعی در جایگاه ضعف قرار دارد، اینکه شیمی و تعاملات بین آنها به شکل درستی بهتصویر کشیده شود، موردی است میتواند نقش مهمی در خوب یا بد بودن داستان نهایی بازی داشته باشد.
داستان از آنجا شروع می شود که آمیسیا و پدرش رابرت که لُرد شهر و خانواده ی De Rune است با هم قدم می زنند و درباره ی مادر آمیسیا صحبت می کنند که گویا این اواخر سرش خیلی شلوغ است و آن طور که باید و شاید نمی تواند برای آمیسیا وقت بگذارد. از طرف دیگر در این مکالمه مشخص می شود که هیوگو که برادر آمیسیاست، مریضی خاصی دارد و در قرنطینه به سر می برد و مادرشان که شیمی دان خوبی است، چندین سال روی این بیماری تحقیق کرده است و به دنبال دارویی برای پسر کوچکش می گردد اما تا به حال به نتیجه ای نرسیده است. در همین حین، سگ آمیسیا با گرازی که قصد حمله به آنها را دارد درگیر می شود، سپس گراز فرار می کند و سگ آمیسیا به دنبال او می رود و وقتی به او می رسد، می بیند که عده ای موش او را کشته اند.
شخصیت پردازی A Plague Tale
بهترین صفت برای توصیف شخصیتپردازی کاراکترها در A Plague Tale: Innocence، واقعگرایانه باشد و همین هم باعث میشود تا ما مخاطبان بازی راحتتر بتوانیم با این شخصیتها ارتباط برقرار کنیم و همذاتپنداری داشته باشیم. برای مثال سازندگان بهجای آنکه آمیسیا را تبدیل به یک قهرمان بسیار قدرتمند کنند که در حال محافظت از برادرش است که یک شخصیت ضعیف بهحساب میآید، هر دو این کاراکترها را به شکل انسانهایی متناسب با شرایط سنی خودشان در بازی بهتصویر میکشند؛ انسانهایی که با وجود تمام ضعفهایی که دارند بهدلیل شرایط سختی که در آن گرفتار شدهاند با تمام وجود برای بقا تلاش میکند.

گیم پلی بازی A Plague Tale
مشکل اصلی گیمپلی A Plague Tale: Innocence، تکراری شدن آن است. زمانیکه اولینبار دست در دست هیوگو باید از لابهلای نیروهای دشمن عبور کنید و با پرتاب سنگ به سمت زره یا پرتاب گلدان حواس آنها را پرت کنید، مکانیزمهای مخفیکاری بازی کاملا قابل قبول و مناسب به نظر میرسند. حتی زمانیکه در ادامه برای نزدیک به یک ساعت دیگر هم این کارها را تکرار میکنیم، باز میتوانیم با آنها کنار بیاییم اما بیشتر از این نه! چرا که این مکانیزمهای تکراری استفادهشده برای پرت کردن حواس دشمنان، مخفی شدن در لای بوتهها و حرکت کردن در زمان مناسب صرفا برای مدتی قابلتحمل هستند و پس از آن تکراری شدن آنها ضربه زیادی به جذابیت بازی میزند. البته که A Plague Tale: Innocence، مکانیزمهای گیمپلی دیگری هم دارد؛ برای مثال در بخشهایی از بازی هم خبری از دشمنان انسانی نیست و باید با قرار گرفتن در نزدیکی آتش، حال چه به شکل حمل مشعل چه با روشن کردن آتش در نقاط مختلف نقشه، شخصیتهای بازی را از دست موشها در امان نگه دارید. اما خب همین کارها هم باز صرفا در دفعات اول کمی سرگرمکننده هستند و پس از گذشت مدتی این حس به بازیکن منتقل میشود که انگار مدام در حال انجام دادن کارهای تکراری برای فرار از دست تهدیدهای موجود در محیط و رسیدن به محیط بعدی است که در آن، باز باید همین کارهای تکراری را انجام بدهد.
البته این مشعل ها عمر دارند و برای همیشه روشن نمی مانند، بنابراین باید تا رسیدن به آتشدان بعدی، مشعل خود را مدیریت کنید تا خاموش نشود. گاهی اوقات تعداد موش ها بسیار زیاد و فضایی که باید از آن عبور کنید وسیع است، در این صورت باید به سقف و دیواره ها هم توجه کنید که اگر آتشدانی روی آن ها بود، آمیسیا می تواند با استفاده از قلاب سنگش زنجیر آن ها را بشکند و روی زمین بیندازد. حتی اگر آتشدانی در اطراف خود ندیدید، می توانید کمی غیراخلاقی تر عمل کنید و از جسد مردگان برای جلب توجه موش ها استفاده کنید.
گرافیک و جلوه های صوتی بازی
طراحی هنری A Plague Tale Innocence چشمگیر و زیباست. شهری طاعون زده که در گوشه و کنار آن اجساد متعفن و برکه های خون دیده می شوند. بازی ای مانند Bloodborne را در نظر بگیرید و حسی را که از محیط می گرفتید به خاطر بیاورید.طراحی ساختمان های زیر زمین و کلاً اتمسفری که بر بازی حاکم است، بسیار خوب کار شده و حس داستان تاریک را منتقل می کنند. از نظر فنی نیز با وجود اینکه سازندگان بازی بودجه ی هنگفتی برای آن نداشته اند، نتیجه ی نهایی خوب و حتی در برخی موارد عالی است.
از نظر صداگذاری، صدای خواهر و برادر de Rune عالی است و صداپیشگان کار خود را تقریباً بی نقص انجام داده اند. لهجه ی فرانسوی هر دوی آنها به فضاسازی کمک بیشتری کرده و احساس نگرانی را در همه جای بازی می توانید در صدای آمیسیا بشنوید. هیوگو نیز صدای بسیار بانمکی دارد. بقیه ی کاراکترها هم از این جهت خوب کار شده اند و موسیقی بازی هم با اینکه چیز جدیدی برای ارائه ندارد، اما می تواند فضای طاعون زده ی شهر را مجسم کند.
