باندل 4 بازی (Just Cause 3 & Wolfenstein II & Bordlands3 & Farcry New dawn) ظرفیت2 – Ps4

وضعیت
موجود در انبار
کد محصول 22906

249/000 تومان
  • تحویل سریع
  • پرداخت امن
  • هفت روز ضمانت بازگشت
  • ضمانت کالا
  • پشتیبانی آنلاین
معرفی محصول

باندل 4 بازی (Just Cause 3 & Wolfenstein II & Bordlands3 & Farcry New dawn)

در این محصول باندل 4 بازی Just Cause 3 & Wolfenstein II & Bordlands3 & Farcry New dawn موجود است، در ادامه آنها را معرفی میکنیم و به صورت مختصر به بررسی این بازی ها میپردازیم…

استودیو ماشین گیمز نشان داد چطور می‌توان در عین وفادار ماندن به ریشه‌ها، یک اکشن ۱۵ ساعته داستانی ساخت که بتوان از لحظه‌لحظه آن لذت برد. ماشین گیمز حالا در کنار استودیوهایی مانند گوریلا گیمز و آن‌هایی قرار می‌گیرد که یک تنه، در برابر هجوم مالیخولیایی بازی‌های چند نفره ایستاده‌اند. همان‌هایی که نشان دادند بدون داشتن چنین بخشی هم می‌توان تجربه‌ای شیرین و کلاسیک از یک بازی ویدیویی ارائه کرد.

Far Cry New Dawn، همان دنباله‌ی داستانی Far Cry 5 است که در فضایی پسا-آخرالزمانی جریان می‌یابد و شما را مقابل دو خواهر دوقلوی آدم‌کش و بی‌رحم، قرار می‌دهد.

همه‌ی بازی‌های را نمی‌توان به یک چشم نگاه کرد، چون اهداف متفاوتی دارند و برای گروه‌های مختلفی از مخاطبین ساخته می‌شوند. Just Cause از آن دسته‌ بازی‌هایی است که خیلی راحت کار خودش را می‌کند و چیزی را جدی نمی‌گیرد.

شاهکار Gearbox Software و ۲K Games همیشه یکی از همین پیشروهای صنعت بازی بوده و نسخه ی سوم سری هم بار دیگر این موضوع را ثابت می کند که هنوز هم پرچم دستِ کیست. اکنون ۱۰ سال از انتشار نسخه ی اول Borderlands گذشته و پس از موفقیت بی نظیر شماره ی دوم و عملکرد نسبتاً خوب اسپین آف سری، یعنی Borderlands Pre Sequel، نوبت به نسخه ی سوم رسیده تا این روند موفقیت را ادامه دهد.

 

باندل 4 بازی (Just Cause 3 & Wolfenstein II & Bordlands3 & Farcry New dawn)
باندل 4 بازی (Just Cause 3 & Wolfenstein II & Bordlands3 & Farcry Newdawn)

داستان بازی

داستان Wolfenstein II: The New Colossus

نیوکولوسوس، یک داستان حداقل ۱۵ ساعته نفس‌گیر و خشن از قیام مقاومت بر علیه نازی‌ها است؛ قیامی که اگرچه در ظاهر مدرن و پالیش‌خورده به نظر می‌رسد اما همچنان بااصالت، کلاسیک و باوقار است. همه این صفت‌های خوب از جایی به این بازی اطلاق می‌شود که بی‌هیچ ترسی از حرکت روبه‌جلو و تغییر عرف‌ها در بازی‌های ویدیویی، روی همان نوار اصالت و ریشه‌ای خودش حرکت می‌کند. بدون هیچ شکی، لذت پیدا کردن و برداشتن آیتم‌هایی مانند سپر، تیر و جون؛ لابه‌لای بافت‌های از جنس نوستالژی بازی را نمی‌توان با چیز دیگری مقایسه کرد.

بی‌هیچ‌شکی، این میان‌پرده‌ها تاثیر زیادی روی جذابیت بازی، روایت خوب داستان و البته خوگرفتن با کاراکترهای پرشمار و البته قابل درک بازی دارند. شخصیت‌های نیوکولوسوس، از ترور بیلی و آنیا، همسر پابه‌ماهش گرفته تا دانشمند دیوانه قصه و مکس‌ هاوسی که مشاعرش را از دست داده، همه نقش تاثیرگذار‌شان را در متولد شدن یک تجربه تقریبا منحصر به فرد این روزهای بازی‌های ویدیویی و سبک تیراندازی اول شخص دارند. میان‌ پرده‌های بازی که تعدادشان هم کم نیست، نقش زیادی در به نقطه تعادل رساندن بازی دارند؛ آن‌ها گاهی از شدت هیجان و خشونت به یک منبع نامتنهای از آدرنالین تبدیل می‌شوند و گاهی هم آنقدر احساسی که فراموش می‌کنید در بطن یک داستان اکشن و پربرخورد با نازی‌ها هستید.

 

Wolfenstein II: The New Colossus
Wolfenstein II: The New Colossus

 

نازی‌هایی که حکومت‌شان بر آمریکا باعث شده تا بازی، حال و هوای فاشیستی از آمریکای اوایل دهه ۶۰ میلادی داشته باشد. در آمریکای ولفنشتاین، همه چیز بوی نژادپرستی می‌دهد و در و دیوار بازی با که فولادهای زمخت تزیین شده، جنسی از نوستالژی است که بدون شک، تاثیر زیادی روی تبدیل شدن نیوکولوسوس به یک تجربه تکرار نشدنی داشته است. فضاسازی کم‌نطیر استودیو ماشین گیمز در نیوکولوسوس با اتمسفر خفقان‌آور و البته جنون‌آمیزش، راه را برای برای یک گیم‌پلی متعالی و البته مشکل فراهم کرده است. نیوکولوسوس، جز آن دسته از بازی‌های مشکلی است که هیچ‌وقت با سختی از بین بردن دشمنان و پیشبرد بازی، شما را آزار نمی‌دهد. در واقع این سختی بازی باعث می‌شود تا هر ابرسرباز یا آن سگ‌های شکاری آهنین آلمانی، به یک چالش شیرین برای شما تبدیل شوند، چالش‌هایی که بسته به آن‌چه در اختیار دارید و آن‌چه محیط برای شما فراهم می‌کند، به نبرد با آن‌ها رفته و پله‌پله به پایان نزدیک‌تر شوید.

داستان Borderlands 3

داستان Borderlands 3 مخلوطی از المان هایی دیده شده در بازی های گذشته ی سری و یک سری چیز جدید است که به راحتی با آن ها ارتباط برقرار خواهید کرد. بازی دوباره از سرزمین های پندورا (Pandora) آغاز می شود، سرزمینی که گویا پس از آخرالزمان، انسان ها به آن جا سفر کرده اند و از نسخه ی اول این سری تا اکنون، حرف زیادی در مورد «زمین» در بازی زده نمی شود. همه چیز در Borderlands 3 به نحوی روایت می شود که از طرفی سوال های باقی مانده در ذهن طرفداران را پاسخ دهد و از طرف دیگر دروازه های جدیدی برای نسخه های بعدی (چه اسپین آف و چه نسخه ی اصلی) باز کند. برخی از سوالاتی که در طی سه نسخه ی پیشین برای آن ها پاسخی نداشتید، اکنون در Borderlands 3 پاسخی راضی کننده برایش خواهید گرفت.

علاوه بر این، خط داستانی خود بازی هم معرکه است و بازی با دو آدم بد جدید برگشته که شاید بعضی ها نتوانند با آن ها اندازه ی هندسام جک ارتباط برقرار کنند، اما این دلیل نمی شود که این دو کاراکتر عالی نباشند. باز هم این بار چهار کلاس مختلف در بازی هستند که باید ابتدا یکی از آن ها را انتخاب کنید. این بار نقش Operative را Zane به عهده می گیرد، FL4K در این بازی Beastmaster است، و Amara و Moze به ترتیب Siren و Gunner هستند. در ادامه ی نقد بیشتر به معرفی هر یک از این کاراکترها خواهیم پرداخت. فعلاً باید این را بدانید که این چهار نفر به شبه ارتشی به نام Crimson Raiders می پیوندند. Crimson Raiders وظیفه اش حفاظت از گروهی از مردم در مقابل دزدها و خلافکارهای پندورا است. رهبری این گروه بر عهده ی دختری به نام Lilith است که خودش هم قبلاً مانند یکی از چهار کاراکتر شما والت هانتر (Vault Hunter) بوده. اما در طرف دیگر داستان دوقلوهای Calypso قرار دارند که آدم بدهای اصلی Borderlands 3 به حساب می آیند. تایرین کالیپسو و تروی کالیپسو، خواهر و برادری هستند که شخصیت پردازی آن ها با الهام از اینفلوئنسرهای فضای مجازی مانند اینستاگرام و یوتیوب ساخته شده و دو تا از منحصربفردترین آدم بدهای تاریخ بازی ها به شمار می آیند.

داستان Far Cry New Dawn

با کنار گذاشتن پایه و اساس شکل‌دهنده به داستان و کنار آمدن با تشابهات جدی آن به Far Cryهای پیشین، می‌توانیم نه به قصه که به قصه‌گویی اثر نگاه بیاندازیم. یکی از اصلی‌ترین نکات مثبت بازی که هم در مراحل اصلی آن که بر پایه‌ی پازل‌ها، مبارزات همیشگی و نبردهایی خلاقانه و فکرشده و دوست‌داشتنی با باس‌فایت‌ها پیش می‌روند، نقش پررنگی دارد، هم در کات‌سین‌ها عالی است و هم شخصیت‌های قدیمی و جدید را به خوبی پردازش می‌کند. New Dawn از این منظر حتی در استعاره‌سازی از داستان‌های کهن دینی و برخی تعاریف مسیحیت و یهودیت برای شکل دادن به قصه‌ی میکی و لو، خلاقانه‌تر از قبل کارش را انجام می‌دهد و برخی از به یاد ماندنی‌ترین ست‌پیس‌های تاریخ مجموعه را می‌آفریند.

این وسط علاوه بر پرداخت مناسب شخصیت‌های مثبت و منفی تازه‌وارد که به اندازه‌ی حضورشان در داستان عمق و معنی پیدا می‌کنند، شخصیت‌های قدیمی هم حضور کم‌خاصیت‌تر و در عین حال، بی‌آزاری در بازی دارند. از جروم و نیک رای تا جوزف سید لعنتی که چگونگی پیوند خوردنش به قصه‌ی New Dawn را نمی‌توان به این سادگی‌ها فراموش کرد. این‌ها را بگذارید کنار المان‌های فانتزی غیرمنتظره در بازی به برخی از بهترین اشکال ممکن و پایان‌بندی رضایت‌بخش داستان، که همه و همه سبب می‌شوند کمتر کسی مقابل قصه‌ی ده‌ساعته‌ی اثر موضع بگیرد. ولی این داستان ده‌ساعته، هرگز در طولانی‌مدت عالی جلوه نخواهد کرد. زیرا در زمانی دو برابر روایت می‌شود تا انتشار مستقل محصول با برچسب چهل دلاری، منطقی به نظر برسد.

 

Far Cry New Dawn
Far Cry New Dawn

داستان Just Cause 3

داستان Just Cause 3 در وهله‌ی اول به این منظور طراحی شده که با گیم‌پلی بازی بیشتر آشنا شوید و ذهنیتی از قابلیت‌های آن داشته باشید. چند مرحله‌ی اول نقش بخش آموزشی بازی را دارند و به مرور با پیشروی در داستان و ارتقای قابلیت‌ها، دیگر حتی نیاز به آن نخواهید داشت. در نسخه‌ی سوم بازی قضیه از این قرار است که یک حاکم ظالم به نام ژنرال دی‌راوِلو کشور مدیچی را تحت تسلط خود درآورده و سخت و به دنبال ماده‌ای به نام باواریوم است، عنصری قدرتمند که در ساخت و حفاظت از تجهیزات پیشرفته نظامی استفاده می‌شود. او کنترل همه‌ی پایگاه‌های نظامی و شهرک‌های مدیچی را در دست دارد و از تکنیک‌های رایج پروپاگاندای دیکتاتورها هم برای تبلیغ خود استفاده می‌کند. حالا این وظیفه‌ی ریکو رودریگز، شخصیت اصلی بازی است که به کمک تیم کوچکش به مبارزه‌ی او برود و پرچم‌ دشمن را پایین بکشد. برای این که داستان زیادی هم ساده‌لوحانه جلوه نکند، یکی دو پیچش داستانی در آن گنجانده شده تا حداقل دلیلی برای دیدن کات‌سین‌ها داشته باشید.

با این تفاسیر انتظار شخصیت‌پردازی از جاست کاز نداشته باشد، کاراکترهای بازی بعد سوم خودشان را از دست داده‌اند و هرکدام در طول داستان روی یک خط ثابت حرکت می‌کنند و واکنش‌های کاملاً قابل پیش‌بینی‌‌ای دارند. صحبت از داستان جاست کاز راه به جایی نمی‌برد و بیشتر ما را از نگاه جنبه‌های اصلی بازی دور می‌کند، پس بهتر است برویم سراغ چیزی که تکیه‌گاه اصلی Just Cause 3 است.

گیم پلی و گرافیک بازی

گیم پلی و گرافیک بازی Wolfenstein II: The New Colossus

وقتی با گان‌پلی روان، سریع و رئال بازی آمیخته می‌شود، تجربه شما از یک تیراندازی اول شخص را وارد دنیای دیگری می‌کند، دنیایی که هنوز ساکنی جز ولفنشتاین ۲ ندارد. اگرچه اسلحه‌ها در بازی پرتعداد نیستند اما همان‌هایی که در بازی حضور دارند، با تمام جزییات و کیفیت طراحی شده‌اند، اسلحه‌هایی که می‌توانید به خوبی میان آن‌ها و البته نحوه استفاده از‌ آن‌ها فرق قائل شوید. بازی اگرچه یک شوتر خطی با همان المان‌های آشنای مجموعه ولفنشتاین است اما می‌توانید اسلحه‌هایی را که در طول بازی به دست می‌آورید به کمک کیت‌های آپگرید، به‌روزرسانی کنید و ماشین نازی‌کشی‌تان را قوی‌تر و قوی‌تر کنید!

اما شما همیشه محتاج به این اسلحه‌های سنگین، زمخت و ترسناک نیستید. اتمسفر و سرعت بازی در هر لحظه‌ای شما را به سمت جنون و یک اکشن دیوانه‌وار هدایت می‌کند اما این به معنی نداشتن آزادی عمل در پیشبرد داستان مقاومت نیست. اگرچه دست شما برای خزیدن درون سایه‌ها و کشتن نازی‌ها بدون سروصدا باز است اما این حس درون شما هم ایجاد می‌شود وقتی بدون هیچ دلیلی،‌ دست از مخفی‌کاری برمی‌دارید تا لذت کشتن‌ نازی‌ها با دو شاتگانی که در هر کدام از دست‌های‌تان گرفتیه‌اید، حیف و میل نشود.

جدای از مخفی‌کاری و کشتن نازی‌ها با دست خالی و چکش،‌ بازی مسیرهای جایگزین را هم در اختیار‌تان قرار می‌دهد. در نیوکولوسوس، می‌توانید به دل دشمن بزنید، می‌توانید خیلی آرام، به حساب تک‌تک نازی‌ها برسید و البته می‌توانید از کانال‌ها، راه‌های مخفی و دیگر روش‌های پیشروی تاکتیکی در بازی استفاده کنید، مکان‌هایی که از نیمه بازی به آن‌‌طرف، رنگ‌وبوی جدی‌تری هم به خود می‌گیرند.

وقتی گیم‌پلی بازی با آن لذت بی‌نهایت استفاده از شاتگان‌اش یا خزیدن در سایه‌ها برای کشتن بی‌سرو‌صدای نازی‌ها را با خشونت افسارگسیخته و تارانتیونیی بازی آمیخته می‌کنید، نتیجه بازی می‌شود که همه المان‌هایش به چنان تعادل و درکی از یکدیگر رسیده‌اند که در چند سال گذشته، از کمتر بازی تیراندازی سراغ داریم. نیوکولوسوس، ترکیب داستان، خشونت، گیم‌پلی و احساس نهفته در دیالوگ‌های بی‌نظیرش را به نقطه‌ای رسانده تا مطمئن شود، از تک تک لحظه‌های آن لذت خواهید برد. بازی باز هم در مسیر رفتار کلاسیک‌اش، کات‌سین‌ها را از گیم‌پلی جدا کرده. نتیجه اما به اکشن بی‌نظیری ختم شده که گاهی شما را در میان سیلی عظیم از نازی‌ها و ابرسربازها رها می‌کند و گاهی باعث می‌شود برای تماشای میان پرده‌های سینمایی‌اش با آن همه کاراکتر قابل درک و میزانسن‌های هالیوودی‌، کنترلر را روی زمین بگذارید و پیشروی داستان مقاومت را تماشا کنید.

این لذت خاص گشتن لابه‌لای تاریخ تسخیر آمریکا توسط نازی‌ها اما با گرافیک چشم‌نوار بصری و هنری بازی دو چندان می‌شود. نیوکولوسوس شاید از نظر گرافیک فنی یک بنچمارک برای بازی‌های تیراندازی اول شخص نباشد اما به هیچ‌وجه هم ایرادی را به خود نمی‌بیند. همه چیز از بافت‌ها گرفته تا جزییات اسلحه‌ها و محیط و البته چهره کاراکترهای بازی در قابل‌قبول‌ترین حالت قرار دارند.

گیم پلی و گرافیک بازی Borderlands 3

گیم پلی Borderlands 3 حرف زیادی برای گفتن دارد. المان های نقش آفرینی در سومین نسخه کمی بیشتر از گذشته شده، اما این به معنای پیچیده شدن اکشن روانی نیست که در بازی های گذشته شاهد آن بودیم. در اصل حتی می توان گفت اکشن لذت بخش تر و دیوانه وارتر از همیشه بازگشته، اما این بار نه تنها می توانید Perkهایی برای کاراکترهای خود برگزینید، بلکه می توانید همان ها را ارتقاء هم دهید. اما قبل از هرچیز، می دانید که در Borderlands، انتخاب کلاس یکی از اساسی ترین بخش های کار است و قبل از هرچیز باید با ۴ کاراکتر مختلف بازی و قابلیت های آن ها بیشتر آشنا شوید. در Borderlands 3 چهار کاراکتر وجود دارد که هر کدام می تواند بین سه قابلیت مختلف در بازی تغییر حالت دهد. درست خواندید، دیگر لازم نیست وقتی یک کاراکتر را انتخاب می کنید تا آخر فقط یک مجموعه از قابلیت های محدود را داشته باشید، بلکه محدوده ی توانایی آن ها بسیار وسیع تر شده و خود این موضوع یعنی در واقع هر کاراکتر شما، قابلیت سه کاراکتر مختلف را دارد.

 

Borderlands 3
Borderlands 3

بگذارید کمی از اسلحه های بازی برایتان بگویم که واقعاً به شکل شگفت انگیزی متنوع و عجیب هستند. هر اسلحه در Borderlands 3، یک میزان رایج بودن یا rarity دارد که از بازی های بتل رویال به ارث برده است. این اسلحه ها با رنگ هایی مانند سبز، بنفش و طلایی نشان داده می شوند که طلایی بالاترین درجه ی آن هاست. اما نکته اینجاست که نه تنها تنوع اسلحه در هر کلاس به شکل سرسام آوری زیاد است، بلکه هر اسلحه قابلیت این را دارد که به آن قطعات دلخواه خود را وصل کنید. شاتگان به اندازه ی کافی شما را راضی نمی کند؟ فشنگ های آتش زا در آن بگذارید و آن را بار دیگر امتحان کنید. از گلوله خوشتان نمی آید؟ اسید چطور؟ باز هم نه؟ پس اسلحه ی لیزری خود که زیرش راکت لانچر تعبیه شده را امتحان کنید. اهل اسلحه های فانتزی نیستید؟ ریوالور به دست بگیرید و مانند یک کلانتر در بیابان های پندورا موجودات عجیب غریب را بکشید! تعداد اسلحه ها واقعاً زیاد است و نکته اینجاست که در ساخت هیچ کدام از آن ها سهل انگاری نشده. انیمیشن های پر کردن هر اسلحه و حتی صدایی که با شلیک به دشمنان می شنوید همگی قطره قطره به میزان لذتی که از بازی می برید اضافه می کنند و آخر سر می بینید در حالی که در اکشن شلوغ بازی غرق شده اید و دارید به شوخی های آن می خندید، چند ساعتی را پای آن صرف کرده اید و آنجاست که می فهمید Borderlands 3 معرکه است!

به جز این ها، قابلیت شخصی سازی تیپ و قیافه ی کارکترهایتان هم از این نسخه اضافه شده است. درست است که انتخاب هر یک از شخصیت های بازی می تواند به گیم پلی شما کاراکتر ببخشد، اما این کاستومایز کردن قیافه ی آن ها باعث می شود واقعاً قهرمان تان با قهرمان دیگران فرق داشته باشد و بیشتر مال خودِ خودتان باشد. لوت های بازی پر هستند از چیزهای مخصوص کاراکتر خودتان؛ از کلاه و لباس گرفته تا هر چیزی که فکرش را بکنید. این موضوع شخصی سازی فقط به کاراکترها ختم نمی شود و وسایل نقلیه را هم می توانید تا حد زیادی شخصی سازی کنید. برای مثال می توانید به آن ها اسلحه های مختلف ببندید، جنس بدنه شان را عوض کنید، سپر دفاعی بهتر بگذارید یا فقط رنگ بدنه و چرخ ها را تغییر دهید. حتی اگر این ها راضی تان نمی کند، بروید و از کمپ دشمن وسایل نقلیه شان را بدزدید و مال خود کنید.

همچنین با اینکه استایل گرافیکی بازی بسیار مناسب حال و هوای آن است، اما دیدن پندورا برای چهارمین بار و دشمنان تقریباً مشابه می تواند کمی خسته کننده شود، اما مطمئناً اگر از طرفداران بازی باشید این کلیشه بیشتر برای شما دلچسب خواهد بود تا خسته کننده. گرچه در حالت کلی، Borderlands 3 در زیباترین حالت خود قرار دارد و گرافیک کارتونی بازی، سایه پردازی ها و رنگ بندی های موجود در آن بهتر از همیشه خودنمایی می کنند. صداپیشه های بازی هم که مانند نسخه های قبل معرکه اند و از این حرفه ای تر نمی توانستند کار خود را پیاده کنند.

گیم پلی و گرافیک بازی Far Cry New Dawn

قرار نیست تجربه‌ی متفاوتی با آن‌چه که در ‌Far Cry 5 دیده‌ایم باشد. همان شهر، همان سبک از آنتاگونیست‌ها، همان گان‌پلی، همان هوش مصنوعی و همان نقاط قوت و ضعفی که پیش‌تر هم دیده شده‌اند؛ این‌ها، سازندگان اصلی New Dawn به حساب می‌آیند. مواردی که هرچه‌قدر هم بازی با دفن کردن برخی از خانه‌ها و ساختمان‌های موجود در نقشه زیر خروارها خاک و کاشتن ماشین‌هایی رنگ‌آمیزی‌شده به صورت عمودی روی زمین بخواهد آن‌ها را از ذهن‌تان پاک کند، همیشه در مرکز توجه‌تان قرار می‌گیرند. چون ورود سطحی المان‌های بازی‌های RPG به اثر (مانند نمایش میزان آسیب واردشده به دشمنان در قالب عددی) و تغییر پیدا کردن دشمنان از یک مرد و خانواده‌اش به دو خواهر دوقلوی بی‌رحم با نام‌های میکی و لو، همگی صرفا لباس جدیدی بر تن Far Cry 5 می‌کنند و آن را به عنوان یک بازی چهل دلاری به فروش می‌رسانند. محصولی که طبیعتا حالت Arcade بازی Far Cry 5 را نیز که به شما اجازه‌ی طراحی مراحل دل‌خواه‌تان را می‌داد شامل نمی‌شود و تریلرهایش بیشتر از خود آن، پسا-آخرالزمانی به نظر می‌رسند.

البته اندک بودن تغییرات نقشه، به معنی بدون تاثیر بودن آن‌ها روی بازیکنان نیست. چون New Dawn با استفاده‌ی صحیح از نورپردازی‌ها و گرافیک فنی کاملا قابل قبول به ارث‌برده از Far Cry 5 و صد البته گرافیک هنری خودش که به کمک تغییر بافت‌های گیاهی، استفاده از فیلترهای رنگی و طراحی لباس‌ها و پوشش‌های جدید برای دشمنان، خوش‌جلوه به نظر می‌رسد، همچنان تجربه‌ی بصری خوبی را می‌سازد. تجربه‌ای که مثل گیم‌پلی و داستان، در مراحل اصلی و محوری کمپین داستانی، بیشتر و بیشتر هم به چشم می‌آید و مسیری تقریبا با حرکت دائمی به سمت دوست‌داشتنی و دوست‌داشتنی‌تر را طی می‌کند.

Far Cry New Dawn هرگز یک بازی پسا-آخرالزمانی خوب نمی‌شود. چرا که نه دنیایش شبیه چیزی بیرون‌آمده از دل انفجارهای اتمی پس از گذر زمانی هفده‌ساله است و نه عناصر تکرارشده‌ی به کار رفته در طول نقشه‌ی آن، حس‌وحال تریلرهای بازی را که خبر از اثری در همان سبک‌وسیاق Rage 2 را که چند ماه تا عرضه‌اش فاصله داریم می‌دادند، به ذهن متبادر می‌کنند.

گرافیک هنری بازی به کمک تغییر بافت‌های گیاهی، استفاده از فیلترهای رنگی و طراحی لباس‌ها و پوشش‌های جدید برای دشمنان، همچنان خوش‌جلوه به نظر می‌رسد.

 

Far Cry New Dawn
Far Cry New Dawn

گیم پلی و گرافیک بازی Just Cause 3

غیر از مراحل داستانی، کار‌هایی که برای انجام دادن می‌ماند به آزادسازی پایگاه‌های نظامی و شهرک‌ها و انجام دادن چالش‌ها می‌شود. البته، گهگاه کارهای جانبی بسیار کوچکی هم در دنیای بازی می‌بینید که انجام دادنشان فقط دو سه دقیقه طول می‌کشد و صرفاً دورهمی هستند. مثلاً باید یک ماشین را بدزدید و مسافر آن را که یکی از چهره‌های مهم حکومتی است، طوری سر به نیست که به شکل یک حادثه به نظر برسد. اما اساس بازی که بخش بزرگی از گیم‌پلی را شامل می‌شود، حمله به مناطق قرمزرنگ نقشه است. این مناطق کوچک و بزرگ هرکدام سیستم دفاعی خودشان را دارند و برای آزاد کردن و تسلط روی آن‌ها، باید آیتم‌های خاصی را در آن‌ها نابود کنید. از مخزن‌های سوخت و ماهواره‌های عظیم مخابراتی در پایگاه‌های نظامی گرفته تا مجسمه‌های بزرگ ژنرال دی‌راوِلو و بنرهای تبلیغاتی‌اش در شهرک‌ها، از جمله مواردی هستند که باید به هر وسیله‌ای که می‌توانید نابودشان کنید. یک پایگاه بزرگ شاید ده‌ها مورد مختلف برای منفجر کردن داشته باشد و سیستم‌های دفاعی‌اش هم بسیار قوی‌تر از پایگاه‌های کوچک و شهرک‌ها است، بنابراین بهتر از قبل از اینکه سراغشان بروید خشاب سلاح‌های خود را تا انتها پر کنید.

بعد از آزادسازی هر منطقه، یک یا چند چالش متفاوت در همان قسمت از نقشه باز می‌شود که انجام دادنشان برای ارتقای قابلیت‌های ریکو حیاتی است. چالش‌ها شامل تمرین تیراندازی، مسابقات زمینی و هوایی با وسایل نقلیه‌ی مختلف و پرواز با لباس بال‌دار ریکو می‌شود که سخت‌ترین آن‌ها است. بسته به عملکردتان در هر چالش، تعدادی چرخ‌دنده به عنوان امتیاز دریافت می‌کنید که می‌توانید از آن‌ها برای ارتقا و بروزرسانی موارد مختلف استفاده کنید. مثلاً می‌توانید تعداد قلاب‌های ریکو و قدرت آن‌ها را افزایش دهید، به وسایل نقلیه‌ی مختلف نیترو ببندید و نشانه‌گیری سلاح‌ها را بهبود ببخشید. ده‌ها مورد از این ارتقاها در بخش Gear MODs وجود دارد که به دست آوردن همه‌ی آن‌ها وقت زیادی می‌طلبد اما کاملاً ارزشش را دارد و تأثیر آن‌ها را بر گیم‌پلی بازی به وضوح مشاهده خواهید کرد.

در Just Cause 3 کسی با ماشین و موتور به سمت مقصدش نمی‌رود، چون آنقدر راه‌های هیجان‌انگیزتری وجود دارد که رانندگی طولانی یک کار کسل‌کننده به نظر می‌رسد. با این حال، سازندگان در طراحی اتومبیل‌های مختلف کم نگذاشته‌اند و چندین و چند مدل جدید و قدیمی ماشین در بازی وجود دارد که می‌توانید با آن‌ها دوری بزنید. غیر از وسایل نقلیه‌ی زمینی، انواع و اقسام هلیکوپتر، هواپیما و قایق و کشتی هم در بازی وجود دارد که هرکدام کاربرد خودشان را دارند و بنا به نیازتان می‌توانید از آن‌ها استفاده کنید.

Just Cause 3 جایزه‌ی بهترین گرافیک فنی سال را نمی‌برد اما از لحاظ هنری حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. چند دقیقه پرواز بر فراز مدیچی کافیست تا ببینید با چه بازی زیبایی طرف هستید. به علت موقعیت کشور خیالی بازی که در جنوب اروپا و در دریای مدیترانه واقع شده، سرتاسر کوهستان‌ها و دشت‌های بازی پوشیده از انواع مختلف درخت و بوته‌ و گیاهان مختلف هستند و واقعاً هم از چندین نمونه‌ی گیاهی مختلف برای فرش کردن سطوح اراضی بازی استفاده شده.

  • رده سنی

    +18

  • ژانر

    اکشن, اول شخص, جهان باز, سوم شخص

  • نمره

    4.4/5



نظرات کاربران

شما هم می‌توانید در مورد این کالا نظر بدهید
افزودن نظر جدید
امتیاز محصول
0 از مجموع 0 امتیاز

دیدگاهی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.