توضیحات بازی
عنوان Stellar Blade تقریبا از همان نمایش ابتدایی خود به خوبی نشان داد که علاوه بر ظاهر، در مباحث تکنیکال و ساختاری گیمپلی خود نیز حرفهایی برای گفتن دارد، به طوری که همزمان دو ژانر مختلف را در مبحث مبارزات ترکیب و یک فرمول بسیار جالب را از آن استخراج کرده است. این اثر همچنین به وضوح قصد الگوبرداری از بسیاری از بازیهای ژانر هک اند اسلش را دارد.
داستان بازی
داستان Stellar Blade نژاد انسانها را روی مرز انقراض به تصویر میکشد؛ زمانی که طی جنگی طولانی بین آنها و موجوداتی به نام Naytibas، اکثریت جمعیت کره زمین از بین رفته و بازماندگان نیز برای بقا از کره زمین رانده میشوند و به کلونیهایی در فضا پناه میبرند. حال کره زمین به یک دنیای آخرالزمانی مملو از هیولاهایی تبدیل شده است که حالا بر این سیاره چیره هستند؛ شما در نقش Eve، یکی از اعضای هفتمین گروه هوابرد یا همان 7th Airborne Squad بازی میکنید که به همراه دیگر اعضای این گروه به زمین اعزام میشوند تا تهدید Naytibaها را از بین ببرند.
همانطور که از نام این گروه مشخص است، این هفتمین تلاش برای بازپسگیری دنیایی است که سالها پیش از انسانها گرفته شده بود و از همین رو میتوان متوجه شد که شش تیم قبلی آنچنان در ماموریت خود موفق نبوده و حالا Eve و گروهش نیز راه بسیار دشواری را در پیش دارند. همانطور که انتظار میرود، ورود این تیم به زمین با مقاوت بسیار زیادی از سوی هیولاهای ساکن روی آن مواجه میشود. تقریبا تمامی افراد این تیم کشته میشوند اما دقیقا پیش از اینکه Eve توسط یک Elder Naytiba به قتل برسد توسط شخصی به نام Adam نجات پیدا میکند و موفق به فرار میشود.
پس از این اتفاق، Eve که حالا آخرین بازماندهی تیم خود است، به کمک Adam راهی مکانی میشوند که انتظار میرود یک Alpha Naytiba در آن حضور داشته باشند. آنها میروند تا او را از بین ببرند و پس از شکست دادن این دشمن قدرتمند، یکی از اعضای 5th Airborne Squad به نام Lily را پیدا میکنند که مدتها در محفظهی خود زندانی شده بود. زمانی که Lily با Eve و Adam آشنا شده و متوجه شرایط میشود، تصمیم میگیرد به عنوان مهندس پشتیبان در کنار Eve بایستد و به او در راستای به پایان رساندن ماموریتش کمک کند و اینگونه است که گروه اصلی داستان ما تشکیل میشود.
سپس، Adam آنها را به شهر Xion میبرد؛ آخرین شهر باقی مانده روی زمین که انسانها در آن زندگی میکنند. در اینجا Eve و رهبر این گروه به نام Orcal با یکدیگر آشنا شده و به توافق میرسند که اگر Eve به آنها در راستای احیای شهر کمک کند، آنها نیز به او در راستای مبارزه با Naytibaها یاری برسانند. در این راستا Eve باید چهار هستهی مختلف را از چهار Naytiba قدرتمند بازیابی کند و در این مسیر دائما مسائل بیشتری در ارتباط با چگونگی به وجود آمدن این موجودات و همچنین نابودی زمین فاش خواهد شد.
حال که یک شرح کلی از بخش داستانی داشتیم بهتر است راجع به چگونگی عملکرد آن در جزئیات صحبت کنیم؛ متاسفانه باید در همین ابتدا بگویم بخش داستانی Stellar Blade، ضعیفترین بخش این تجربه بوده و دلایل بسیاری برای پشتیبانی از این مسئله وجود دارد. داستان بازی شروعی بسیار جذاب و پر زرق و برق داشته و ایدهای را به تصویر میکشد که پتانسیل زیادی برای عمیقتر شدن دارد اما متاسفانه بازی تقریبا تا اواخر تجربه نمیتواند به آن پتانسیل نزدیک شود و حتی در ساعات پایانی نیز لزوما آن را به طور کلی به کار نمیگیرد.
قبل از هر چیزی بگذارید دربارهی شخصیتها صبحت کنیم؛ تقریبا میتوان گفت Stellar Blade هیچ کاراکتری ندارد که جدا از مبحث ظاهری، بتواند به یادماندنی جلوه کند، Eve شخصیتی به شدت خشک و تک بعدی دارد و Adam آن قدر حوصله سر بر و خسته کننده است که اگر راستش را بخواهید من در روز دوم تجربه به راستی اسم او را فراموش کردم! در بین سه کاراکتر اصلی بازی که بیشترین زمان تجربه را با آنها میگذرانیم، تنها Lily است که میتواند کمی ماندگارتر و مرتعشتر جلوه کند. در طول تجربه در حالی که بازی سعی دارد این دو شخصیت را به عنوان «همراهان» و «یاران» Eve به تصویر بکشد اما تقریبا در هیچ نقطهای از بازی این دو کاراکتر به صورت مستقیم شما را دنبال نمیکنند!
به غیر از سه کاراکتر اصلی، شما در طول بازی با کاراکترهای بسیاری روبهرو میشوید که رسما جز چند خط دیالوگ، هیچ چیزی برای ارائه ندارند و از همین رو خارج از این سه کاراکتر نه در مراحل فرعی و نه در مراحل اصلی لزوما با شخصیتهای کاریزماتیکی روبهرو نمیشوید. از طرف دیگر، بازی از مشکلات تعلیق بسیاری رنج میبرد به طوری که پس از آن شروع طوفانی ناگهان تمپوی روایت داستان کند میشود و به لطف شخصیتپردازیهای ضعیف و دیالوگنویسیهای نه چندان جالب، به جرات میتوان گفت بازی برای چند ساعت به کلی قدرت روایی خود را از دست داده و بسیار خشک پیش میرود.
گیم پلی بازی
اما حالا که از بخش روایی عبور کردیم، نوبت به صحبت از برترین بخش تجربهی این بازی میرسد و آن هم گیمپلی و سیستم مبارزات آن است که به نظر من با ظرافت بسیار زیادی پیادهسازی شدهاند و مملو از هویت و استقلال ایدهپردازی هستند هر چند به وضوح مشخص است این بازی الگوبرداریهایی از آثاری همچون Nier Automata داشته است. اگر نمایشهای مختلف این بازی و گیمپلی آن را مشاهده کرده باشید، احتمال زیادی وجود دارد که احساس کنید مبارزات از یک اثر سولزلایک سریعتر اما از یک تجربهی هک اند اسلش کندتر هستند و دلیل این مسئله آن است که این بازی در خطی باریک بین این دو ژانر حرکت میکند.
ما با یک سیستم مبارزهی بسیار عمیق روبهرو هستیم که در طول تجربه دائما در حال معرفی مکانیزمها، پیچشها و امکانات تازه به شما است تا روند مبارزات را دائما عمیقتر، درگیرکنندهتر و جذابتر کند به طوری که با قاطعیت میتوان گفت این بخش به راحتی کمبودهای مبحث روایی را جبران کرده و بخش گستردهای از وزن این تجربه را به دوش میکشد و آن قدر از انعطافپذیری بالایی برخوردار است که لحظهای از پا نمیافتد و یا تکراری و خسته کننده جلوه نمیکند!
اما ساختار سیستم مبارزات به چه شکلی است؟ ما با یک ساختار هیبریدی و دوگانه روبهرو هستیم که المانهای مختلفی را از دو ژانر سولزلایک و هک اند اسلش در خود جای داده است؛ در یک سو ما با روندی در مبارزات مواجه هستیم که نیازمند فکر، زمانبندی و برنامهریزی استراتژیک بوده و شما دائما باید موقعیتها را بسنجید و واکنشهای بهینه نشان دهید چرا که گاهی اوقات یک اشتباه میتواند به قیمت مرگتان تمام شود. بازی بر خلاف آثار هک اند اسلش شما را به اتخاذ یک رویکرد تهاجمی تشویق نمیکند بلکه از شما میخواهد حریف خود را ارزیابی کرده و با صبر بازی کنید.
Eve از قدرتی به نام Beta Energy برخوردار است که به شما اجازه میدهد در ازای استفاده از آن، برخی مهارتهای مختلف را طی مبارزه به کار بگیرید، البته لازم به ذکر است که میزان انرژی Beta محدود بوده و پس از اتمام، شما با مبارزه و Parry کردن امکان بازیابی این انرژی را دارید. بازی همچنین تمرکز بسیاری بر کمبوهای متنوع دارد و دائما شما را تشویق به استفاده از آنها میکند؛ از همین رو، با طیف گستردهای از ابزارها مواجه هستیم که مبحث کمبوسازی، بهینهسازی و پاسخ هر چه بهتر به موقعیتهای مختلف را چندین و چند برابر لذتبخش میکنند.
همچنین در راستای تقویت هر چه بیشتر این امکانات متنوع، بازی پنج درخت مهارت مختلف با محوریتهای اختصاصی خود ارائه میدهد که دو مورد از آنها طی تجربه باز شده و سه مورد دیگر از همان ابتدا باز هستند. سه مورد پیش فرض عبارتند از Survival، Attack و Beta که نام هر کدام به خوبی گویای امکانات ارائه شده توسط آنها است.
طراحی دشمنان نیز در این عنوان بسیار عالی انجام شدهاند و از لحاظ عملکردی طیف گستردهای از چالشها را در مسیر شما قرار میدهند. ما با تعداد بسیار زیادی از دشمنان مختلف با قابلیتها، قدرت و الگوهای مبارزاتی متفاوت روبهرو هستیم که هر کدام میتوانند به نوبهی خود کشنده باشند و از همین رو، نوع مبارزات مختلفی را به روند گیمپلی بازی تزریق کنند. طراحی باسفایتها نیز یکی از نقاط قوت طلایی این اثر است که هر چه بیشتر در بازی پیشروی میکنید بهتر و بهتر میشوند و مبارزه با هر یک از آنها به دلیل تنوع بالای عملکردی و ایجاد چالشهای مرتعش، لذت خاص خود را دارد.
گرافیک و جلوه های صوتی بازی
در ابعاد فنی و بصری، Stellar Blade تقریبا بینقص عمل میکند؛ پیش از هر چیزی به راستی باید بهینهسازی این اثر را تحسین کرد چرا که در تمامیت زمان تجربهی این بازی حتی یک لحظه هم دچار افت فریم و مشکلات فنی نشدم. این بازی از لحاظ فنی یک تجربهی یکپارچه و منسجم را ارائه میدهد و این مسئله به دلیل ماهیت پر جنب و جوش بازی بسیار عالی است.
یک بازی هک اند اسلش بدون موسیقی عالی معنا ندارد و خوشبختانه Stellar Blade در این زمینه نیز کم و کسری ندارد و یک ساندترک بسیار عالی را ارائه میدهد که تا حد زیادی روی هویت کلی بازی منطبق شده و در لحظه لحظهی گیمپلی نیز تزریق میشود، به طوری که شما طی مبارزات با موسیقیهای تندتری روبهرو هستید و در زمان گشتوگذار یا هنگام استراحت در Campها در حال گوش دادن به برخی موسیقیهای آرام و هم راستا با آن فعالیتها هستید.
صداگذاری کاراکترهای بازی نیز قابل قبول است اما صداگذاری کاراکترهای Adam و Eve خشک بوده و در حالی که لزوما «بد» نیستند اما تا حد زیادی بیحس و فراز و نشیب هستند که مستقیما به مشکلات شخصیتپردازی این کاراکترها متصل میشوند. به طور کلی میتوان گفت Stellar Blade در دپارتمان بصری و طراحی محیط خود عملکردی بسیار خوب را به نمایش میگذارد که به خوبی با ساندترک این عنوان هم راستا شده و یکدیگر را تقویت میکنند، از طرف دیگر صداگذاری برخی کاراکترها کمی خشک بوده و پس از مدتی خستهکننده میشود.