بازی Silent Hill 2 Remake
کونامی و سایلنت هیل در Silent Hill 2 Remake ، با دست پُر برگشتهاند؛ ساخته Bloober Team یک بازسازی خوب، اثری ترسناک و ویدیو گیمی لایق تحسین است. سایلنت هیل ۲ هنوز هم یکی از خاصترین بازیهای ژانر وحشت بهحساب میآید و حدود ۲۰ ساعت را با جیمز ساندرلند در فضای خفقانآور این شهر نفرینشده سپری خواهیم کرد.
داستان بازی Silent Hill 2
در سایلنت هیل ۲، با جیمز ساندرلند همراه میشویم. مردی که پس از دریافت اطلاعاتی و به امید پیدا کردن ماری، همسرش، راهی شهر نفرینشده سایلنت هیل شده است. اصلا قصد ندارم که حتی اطلاعات بارها نمایشداده شده در تریلرهای بازی را هم اسپویل کنم ولی همان نیم ساعت اول بازی کافی است تا بدانیم که یک چیزی و شاید حتی خیلی فراتر از یک چیزی، در این ماجرا درست نیست و سفر جیمز، خیلی تجربه خوشایندی نخواهد بود.
داستان سایلنت هیل ۲ با گذشت سالهای طولانی از آن، هنوز هم هر آنچه را که برای ماندگار شدن یک بازی ترسناک لازم باشد، در خود دارد و خبر خوب اینکه این موارد تا حد خیلی زیادی با تعهدی شبیه به علاقهای که یک طرفدار قدیمی به بازی دارد، به نسخه ریمیک منتقل شدهاند و با استفاده از سخت افزارهای قدرتمندتر امروزی، حتی تاثیرگذارتر و پرجزییاتتر هم بهتصویر کشیده میشوند.
داستان بازی نقاط قوت زیادی دارد؛ اول از همه بحث تعلیق و پیچشهایی است که در سراسر روایت انتظار مخاطب را میکشند. سایلنت هیل ۲ علاقه زیادی برای به چالش کشیدن ذهن مخاطبش و در موازات او خود شخصیت جیمز دارد. به همین دلیل هم خیلی زود به چرایی برخی از اتفاقها مشکوک خواهید شد و درست مثل نوری که در انتهای یک تونل دیده میشود، بازی به مرور شما را در تلاش برای پیدا کردن جواب این سوالها، دنبال خودش خواهد کشید. همین موضوع باعث ایجاد یک حس تعلیق بسیار قدرتمند میشود که تا لحظه آخر هم از نفس نمیافتد و موارد دیگری مثل شخصیتهایی عجیب هم مکمل آن هستند.
کاراکترهای آشنای سایلنت هیل ۲، با همان شخصیتپردازی مرموزانه و خاص، در نسخه ریمیک هم برگشتهاند. بهلطف سینماییتر شدن میان پردههای بازی و صداگذاریهای باکیفیت این شخصیتها، حضور آنها حتی پررنگتر هم بهنظر میرسد. هرکدام از این کاراکترها خودشان بهنوعی یک علامت سوال به سوالهای بیشمار گیمر در دنیای سایلنت هیل ۲ اضافه میکنند و هنر تیم روایت بازی جایی خودش را نشان میدهد که کم کم، جواب این سوالها به شکلی ایدهآل داده میشوند. قطعا بارها در طول تجربه بازی از خودتان خواهید پرسید که فلان شخصیت چرا باید در چنین شهر عجیب و نفرینشدهای حضور داشته باشد ولی تمام این افراد، قطعهای از پازل نهایی قصهگویی بازی هستند که خیلی هم مرتب و منظم در نهایت در جای پایانی خودشان قرار خواهند گرفت. این موضوع برای شخصیت کله هرمی هم صدق میکند و هنوز هم با یکی از نمادینترین و مخوفترین دشمنان تاریخ بازیهای ترسناک روبهرو هستیم.
این عوامل، دست به دست هم دادهاند تا سایلنت هیل ۲ از نظر داستانی تجربهای منسجم، پر رمز و راز و کاملا عمیق باشد؛ فرقی هم ندارد که شما نسخه اصلی را بازی کرده باشید یا نه. برای دسته اول، ریمیک بازی تجدید خاطرهای ارزشمند است و انگار یک تصویر فراموشنشدنی را به شکلی روتوش و رنگیشده دوباره تقدیمش میکند و برای دسته دوم هم که یک ماجراجویی پر از اتفاقهای غیرقابل پیشبینی و رمز و رازهای دیوانهکننده، ارائه شده است. بلوبر پایانهای جدیدی هم به بازی اضافه کرده است که قطعا ارزش تجربه را دارند و آسیبی هم به آن نمیزنند.
قبل از عرضه سایلنت هیل ۲، اعلام شد که بلوبر محتوای جدید نسبتا زیادی به بازی اضافه کرده است و خب همین موضوع کمی هم نگرانکننده بود؛ اینکه آیا این محتوای جدید در حد و اندازههای اسم بازی خواهند بود یا خیر. اگر نسخه اصلی بازی تجربهای تقریبا ۸ ساعته بود، نسخه ریمیک شما را حداقل ۱۵ ساعت درگیر خود خواهد کرد و البته پس از آن هم ارزش تجربه مجدد بالایی دارد. اما موارد جدید اضافهشده، اصلا و ابدا زاید نیستند و حتی حس فیلر هم نمیدهند و سازندهها، هرگز سعی نکردهاند صرفا بازی را طولانیتر کنند. بلکه با شناخت درست روند کلی سایلنت هیل ۲، صرفا همان موارد را به شکلی گستردهتر و با جزییات بیشتر ارائه کردهاند.
گیم پلی بازی Silent Hill 2
گیم پلی سایلنت هیل ۲ را میتوان به سه رکن اصلی تقسیم کرد؛ گشت و گذار، حل پازل و معما و نبرد با دشمنان. گشت و گذار بخشی از بازی است که بیشترین گسترش را در نسخه ریمیک داشته است. در طول بازی به قسمتهای مختلفی از شهر قدم میگذاریم؛ از خود خیابانهای مهآلود سایلنت هیل گرفته تا بیمارستانی که اصلا شبیه جایی برای خوب کردن حال افراد نیست یا یک زندان وحشتناک که انقدر فضاسازی مخوفی دارد که در یکی از سلولهای آن، ناخودآگاه تصور میکردم که افراد زندانی در این مکان چه وضعیتی داشتهاند.
مخصوصا فضاهای داخلی بناها، بسیار گستردهتر از نسخه اصلی طراحی شدهاند و در گوشه و کنار آنها، معمولا آیتمها و رازهای مخفی، مواردی مثل مهمات یا حتی دشمنانی کمینکرده در تاریکی انتظار جیمز را میکشند. این گستردگی، کاملا به نفع گیمپلی کلی تمام شده است؛ به طوریکه اگر طرفدار بازیهای سبک ترس و بقا باشید، گشتن گوشهگوشه قسمتهای مختلف بازی لذت عجیبی البته آمیخته به حس ترسی همیشگی خواهد داشت.مه غلیظی که هنوز در بازی وجود دارد میتواند به خوبی وحشت را در دل بازیکنان بی اندازد.
آنچه که این گشت و گذار را لذتبخشتر هم میکند، طراحی بسیار مناسب نقشههای بازی است. جیمز به مرور و با گشت و گذار در محیطها، نقشه آن را هم تکمیل میکند؛ به این صورت که مثلا اگر یادداشتی پیدا کنید که به اتاقی خاص اشاره دارد، علامت سوالی روی آن در نقشه ظاهر میشود یا اگر رمز یک قفل را بهدست بیاورید، جیمز آن را روی نقشه یادداشت میکند. البته سایلنت هیل ۲ اصلا و ابدا به سمت راحتتر شدن پیش نرفته است و بازی حتی اگر چند ساعت هم درگیر حل یک معما باشید، پاسخ آن را تقدیمتان نخواهد کرد. بلکه صرفا هر آنچه را که خودتان با زحمت پیدا میکنید، یادداشت میکند تا دیگر گیمر از کاغذ و قلمی که موقع تجربه نسخه اصلی همیشه کنارمان بود، بینیاز شود؛ هرچند من هنوز هم برای حل برخی از پازلها مجبور شدم سراغ این شیوه بروم.
جنبهای از سایلنت هیل ۲ که بیشترین بهبود را نسبت به نسخه اصلی داشته است و البته کمی هم از آن گله دارم، مکانیکهای نبرد بازی است. در بازی اصلی، بهطور کلی سیستم خشک و بدقلقی برای مبارزهها داشتیم که بخشی از آن برای القای هرچه بیشتر ترس و بخشی هم برگرفته از بیتجربگی خود جیمز در جنگیدن بود؛ البته که محدودیتهای سختافزاری هم قطعا نقش پررنگی در این موضوع داشتند. حالا اما شاهد یک سیستم مبارزه کاملا مدرن هستیم که جنگیدن چه با سلاح سرد و چه با سلاحهای گرم را طبیعیتر و جذابتر کرده است.
در انی بازی کله هرمی ها که نشان دهنده گناهان جیمز است همچنان دشمن اصلی ما در این بازی است و تنها راه مقابله با آن یا فرار است یا اینقدر گلوله داشته باشی که بتونی بکشینش که این راه پیشنهاد نمیشود.اما بهترین راه این است که بدون گلوله با آن رو به رو شوید شاید احمقانه به نظر بیاد ولی جوابه.
گرافیک و جلوه های صوتی بازی Silent Hill 2
سایلنت هیل ۲ ریمیک با موتور آنریل ۵ ساخته شده است و از همان اولین نمایی که جیمز را در کنار ماشین و پیش از ورود به خود شهر میبینیم، مشخص میشود که با چه گرافیک چشمنوازی طرف هستیم. مخصوصا طراحیهای محیطی با جزییات خیلی زیادی صورت گرفتهاند و جدا از کیفیت بالای خود بافتها، استفاده درست از نورپردازی نقش پررنگی در آنها دارد. به همین میزان طراحی چهره کاراکترها هم وضعیت مناسبی دارد و در مجموع شاهد کیفیت بصری بالایی هستیم. البته با اینکه سایلنت هیل ۲ بهنسبت برخی ساختههای دیگر بلوبر مثل مدیوم بازی بهینهتری است، ولی هنوز هم در برخی محیطهای خاص ناگهان به شکل عجیبی افت فریم دارد و بلافاصله پس از خروج از آن محیط هم مشکل رفع میشود. احتمالا این مشکل به مرور با آپدیتهای بعدی رفع خواهد شد.
آکیرا یامائوکا، آهنگساز نسخه اصلی سایلنت هیل ۲ برای نسخه ریمیک هم برگشته است و هنر خودش را برای خلق موسیقیهای درجهیک بهرخ میکشد. موسیقیهای بازی ترکیبی از قطعههای معروف اصلی آن با یک سری آهنگ جدید هستند که نقطه اشتراک همگی آنها، تناسب بینقصی با فضایی است که گیمر در بازی تجربه میکند. موسیقیها نقش پررنگی در بالا بردن تاثیرگذاری اتفاقها دارند و کمک شایانی هم به حس تعلیقی میکنند که به آن اشاره کردم. به همین میزان خودِ صداگذاریها هم در ترسناکتر شدن بازی نقش شایانی دارند؛ برای مثال هر بار که صدای غیژ غیژ دستگاه همراهتان شنیده میشود و شما را از حضور دشمنی در محیط آگاه میکند، خودِ این صدا بهمراتب از دشمنی که قرار است با او روبرو شوید ترسناکتر است. این موضوع حتی برای کله هرمی هم صدق میکند و صدای کشیده شدن شمشیر او روی زمین و تاپ تاپ سنگین قدمهایش، وحشتی عجیب در جان مخاطب میاندازد.