بازی Little Nightmare 2
درباره بازی Little Nightmare 2
نسخه اول Little Nightmares، بازی غافلگیرکنندهای بود؛ از این نظر که نمایشهای بازی، بیشتر شبیه به اثری بودند که سعی دارد از فضای ایجادشده توسط لیمبو و مخصوصا اینساید بهره ببرد و با ارائه تجربهای شبیه به ساختههای پلیدد، به موفقیت برسد. با این حال پس از انتشار بازی، استودیو تارسیر ثابت کرد که شاید الهاماتی از آثار مذکور گرفته باشد، ولی خیلی هم خوب توانسته تجربهای منحصربهفرد با ویژگیهای خاص خودش بسازد.
Little Nightmares 2 از یک جنگل آغاز میشود؛ مونو، شخصیت اصلی بازی که پسرکی با کلاهی از جنس یک پاکت مقوایی است، از داخل یک تلویزیون به بیرون پرت میشود و بهسبک داستانگویی آشنای بازیهای پلیدد یا نسخه اول Little Nightmares، بدون هیچ توضیحات اضافی متنی یا از جنس دیالوگ، هدایتش را برعهده میگیریم. پس از پشت سر گذاشتن چند تله و پرش از چند مانع، به خانهای میرسیم که در آن پس از اتفاقاتی، با شخصیت Six، کاراکتر اصلی قسمت قبلی مجموعه آشنا خواهیم شد و ماجراجویی پر رمز و راز این دو شخصیت، از اینجا آغاز میشود.
راستش را بخواهید، اگر بخواهم یک ویژگی را بهعنوان اصلیترین نقطه قوت Little Nightmares 2 و بهترین ویژگی آن معرفی کنم، قطعا به سراغ داستان بازی و روایت هوشمندانه آن خواهم رفت. کلیت داستان بازی، از این قرار است که مونو و Six در تلاش برای رسیدن به برج سیگنال هستند تا با مرد مرموزی که مردم شهر را مجنونِ تلویزیون کرده، روبهرو شوند. با این حال Little Nightmares 2، در لایههای زیرین این هدف کلی، آنقدر ارجاعات فوقالعادهای دارد و آنقدر مفاهیم عمیقتری را به شکلی بسیار ظریف و دوستداشتنی گنجانده است که سخت میتوان با داستانش ارتباط برقرار نکرد و طرفدارش نشد!
یکی از عناصری که بازی الهام زیادی از آن برای خلق ماجراهایش گرفته، بحث ترسهای کلی انسانی و مخصوصا ترسهای دوران کودکی است. مثلا ترس از مدرسه، یکی از ترسهای رایج در بین کودکان مخصوصا در سنین پایین است و استرس ناشی از مشکلات مختلفی که میتوانند در مدرسه داشته باشد، حتی برخی از آنها را درگیر افسردگی یا مشکلات دیگر میکند.
حال Little Nightmares 2، بازیکنان را به محیطهای مختلفی در دل شهر تاریک و همیشه بارانیاش میبرد که یکی از آنها، مدرسه است و در این قسمت، به ترسهایی که صحبت کردیم اشاره میکند و صد البته که پا را صرفا از بهتصویر کشیدن آنها فراتر گذاشته و وارد وادی انتقاد به شیوههای غلط رفتاری و آموزشی هم میشود.
چنین مفاهیم ارزشمند و نقد کردن مشکلات مختلفی که این روزها درگیرشان هستیم، داستان بازی را واقعا عمیق و تاثیرگذار میکند؛ مثلا در بخشی از بازی، وابستگی شدید و اعتیادمانند افراد به تلویزیون، بهگونهای بهتصویر کشیده میشود که میتوان تلویزیون را نمادی از تعلقاتی دانست که خیلیهایمان درگیرشان هستیم و گاهی این وابستگی، بهقدری میشود که جنبههای دیگر زندگیمان را کاملا تحتتاثیر قرار میدهد.
البته اشاره به یک نکته لازم است و آن هم اینکه Little Nightmares 2، اصلا و ابدا به اثری شعارزده که بخواهد پندهای اخلاقی مختلفی به مخاطبش بدهد تبدیل نمیشود؛ بازی هرگز مفاهیم ارزشمندش را به شکلی شعاری ارائه نمیدهد و صرفا با ارجاعاتی شدیدا هوشمندانه، به فهم مخاطبش ارزش قائل میشود و از این طریق داستانش را روایت میکند که راستش را بخواهید اشاراتی که داشتیم، صرفا چند مورد محدود از جزییات فوقالعاده آن هستند و بررسی دقیقترش از حوصله بررسی خارج است و ممکن است با افشا کردن داستان، به تجربه شما هم ضربه بزند.
اما جدا از این روایت درجهیک با استفاده از ارجاعات بسیار عالی و استفاده از عناصر نمادین، داستان Little Nightmares 2 بهشکلی شدیدا تاثیرگذار و میخکوبکننده هم به پایان میرسد! بازی دارای یک پایان عادی است که با رسیدن به نقطه پایانی اتفاقاتش رقم میخورد و علاوه بر آن، یک پایان مخفی هم دارد که برای مشاهده کردنش باید تمام آن بقایای مشکیرنگ باقیمانده از انسانها را جمعآوری کنید.
پایان بازی، بهگونهای است که خیلی از تصورات قبلیتان در طول تجربه بازی را بههم میزند و کاملا پتانسیل این را دارد که چند روزی ذهنتان را مشغول و درگیر فکر کردن به جزییاتش کند. در کل، Little Nightmares 2 واقعا از حیث داستانی تجربه پرجزییات و تاثیرگذاری است که کاملا علاقهمندان به شنیدن داستانهای جذاب و درگیرکننده را راضی نگه خواهد داشت.
Little Nightmares 2، جدا از اینکه داستان واقعا خوبی روایت میکند، در جنبههای دیگرش هم سعی دارد اثری بهمراتب کاملتر و بهتر نسبت به نسخه قبلی باشد و به همین دلیل، هم از حیث گیمپلی شاهد ویژگیهای جدیدی هستیم و هم اینکه مثلا حس ترس اهمیت بیشتری پیدا کرده است. ساخته استودیو تارسیر، یک تجربه پازل پلتفرمر ترسناک است و در نتیجه، در آن اکثرا مشغول حل کردن پازلهای مختلف و همینطور پیشروی در محیط با رد کردن موانع هستیم و چند صحنه مبارزه با دشمنان و همینطور مخفیکاری و فرار از دست آنها هم در بازی وجود دارد.
اجازه بدهید از پازلهای بازی شروع کنیم؛ پازلهای Little Nightmares 2، تقریبا دنبالهرو همان سبک آشنای معماهای نسخه قبلی هستند و در عین اینکه خیلی درجه سختی بالایی ندارد و خیلی هم ذهن مخاطب را بهچالش نمیکشند، ولی در عوض طراحی اکثر پازلهای بازی واقعا هوشمندانه است و خلاقیت در آنها دیده میشود. برای مثال در بخشی از بازی، معماهایی وابسته به تلویزیون را شاهد هستیم که ایده بسیار جالبی دارند یا برخی از بهترین پازلهای بازی، در بخش پایانی آن رخ میدهند که بدون لو دادن جزییات خاص، پازلها وابسته به صدا طراحی شدهاند که خلاقیت خیلی خوبی است.
اما با وجود این خلاقیت و ایدههای جالب در طراحی پازلها، راستش را بخواهید حس میکنم حضور همزمان مونو و Six در بازی و مخصوصا کنترل شدن Six توسط هوشمصنوعی، کمی به این جنبه از بازی ضربه زده است؛ چرا که وقتی همراه با Six هستیم و این همراهی در بخشهای زیادی از بازی هم اتفاق میافتد، جنبههای معمایی و حتی پلتفرمر، نه همیشه ولی معمولا محدود به یک سری کارهای ساده و حتی میتوان گفت تکراری میشوند.
همکاری دو کاراکتر برای هُل دادن یک آیتم، کمک کردن بههم برای رسیدن به نقطهای که ارتفاع زیادی دارد، کمک به یکدیگر در پرشها و اتفاقات مشابه که چندین بار هم تکرار میشوند. این قضیه را مخصوصا وقتی متوجه میشویم که به هر دلیل از Six جدا شویم و خب گیمپلی بازی در این بخشها، به مراتب جذابتر و همراه با ایدههای جدیدتر است.
به یکی از مشکلاتی که حضور Six در بازی ایجاد میکند اشاره کردیم اما خب این، تنها مشکل این همراهی نیست! البته این را بگویم که بهشخصه اصلا مخالف حضور این شخصیت در بازی نیستم و بهنظرم این تصمیم، از نظر داستانی بهنفع بازی هم بوده است. مثلا ارتباط بین مونو و Six، بدون اینکه شاهد رد و بدل شدن دیالوگی بین آنها باشیم، تاثیرگذار بهتصویر کشیده میشود و تماشای تلاش دو کودک ضعیف که سعی دارند در دنیایی تاریک زنده بمانند و به هدفشان برسند، لذتبخش است. اما خب این مساله ایرادهای هم دارد.
جدا از مسالهای که بالاتر اشاره کردیم، Six در تجربهای که من از بازی داشتم، در چند صحنه خیلی محدود به آن حس ترس بازی و اتمسفر ترسناکش هم ضربه میزند. این اتفاق مخصوصا در بخش بیمارستان بازی واضح است و فرضا در یکی از قسمتها، در حالی که شما در تلاش هستید تا بهشکل مخفیکاری از زیر صندلیها و بهدور از چشم موجود وحشتناک داخل اتاق حرکت کنید، Six خیلی راحت آن وسط برای خودش میچرخد و کلا موقعیتی عجیب و کمی هم مسخره بهوجود میآورد!
اما فارغ از یک سری اتفاقات اینچنینی که انصافا هم خیلی خیلی کم رخ میدهند، در مجموع Little Nightmares 2 در ارائه حس ترس واقعا موفق ظاهر شده است. در طول بازی با چند دشمن اصلی روبهرو میشویم که طراحی آنها، بسیار عالی و ترسناک صورت گرفته و از آن مهمتر، اتمسفر بازی و همینطور طراحی کلی موقعیتهای ترسناک است که یک ترس و تنش همیشگی و تاثیرگذار را به مخاطب منتقل میکنند.
اتمسفر دنیای بازی، چه وقتی که در حال حرکت در خیابانهای شهر تاریک و بارانیاش هستید که انگار گرد مرگ در همهجایش پخش شده و چه زمانی که در محیطهای بستهتر مثل مدرسه یا بیمارستان قرار گرفتهاید، در اوج تاثیرگذاری قرار دارد و این مورد، بهلطف زیباییهای گرافیکی و طراحیهای بصری واقعا خوب بازی رخ داده است و در کنار آن، از موسیقی هم نه بهشکلی اغراقشده و بیشتر بهشکلی بهجا استفاده شده تا شاهد فضاسازی کلی واقعا ایدهآلی باشیم.
جدا از اتمسفر، رویارویی با دشمنان مختلف بازی که تا دلتان بخواهد بیرحم هستند، باعث میشود تا در مخفیکاریها نهایت دقت را داشته باشید و آن حس تنشی را که بهخاطر ترس از دیده شدن و کشتهشدن دارید کاملا بچشید و همینطور سناریوهای تعقیب و گریز بازی هم اکثرا نفسگیر هستند.
البته با اینکه سازندگان به بهتر شدن کنترلهای بازی در Little Nightmares 2 بهنسبت نسخه اول اشاره کرده بودند و خب این اتفاق تا حد زیادی هم رخ داده، ولی هنوز هم گاهی کنترلهای بازی کمی خشک و بدقلق بهنظر میرسند و بعضی وقتها، عامل شکست خوردنتان در پرشهای درست یا گرفتار شدنتان در تعقیب و گریزها، نه ضعف شما که مشکلات بهوجود آمده در اثر بدقلق بودن کنترلها است که در تجربه با ماوس و کیبورد و چه در تجربه با کنترلر شاهدش هستیم.
البته با وجود اشاره به مساله خشک بودن کنترلها در برخی مواقع، باید اشاره کنیم که بدقلق بودن سناریوهای مبارزات بازی را بهشخصه دوست داشتم!
در Little Nightmares 2، گاهی با در دست گرفتن سلاحی مثل یک لوله فلزی یا یک چکش و تبر، باید با دشمنان مبارزه کنید یا با شکستن یک مانع، مسیرتان را باز کنید و خب نشانهگیری این ضربهها و کلا استفاده از سلاح به هر شکلی کمی بدقلق است که سازندگان، از طریق آن سعی میکنند آن ضعف مونو در برابر تهدیدهای پیرامونش را بهتصویر بکشند و قدرت نهچندان بالایش در استفاده از سلاحهایی را که قدشان از خودش بلندتر، نشان دهند. همچنین این حس سنگینی استفاده از سلاحها، سناریوهای مبارزه را پرتنشتر و ترسناکتر هم میکند.
در مجموع، Little Nightmares 2 از آن دست بازیهایی است که وقتی وظیفه نقدش را برعهده دارید، راحت میتوانید به همه پیشنهادش بکنید! بله، درست است که بازی هنوز هم کمی کوتاه است و در پس تجربه ۳-۴ ساعتهاش، ارزش تکرار چندانی هم ندارد، ولی راستش را بخواهید در این زمان نسبتا کوتاه هم رسالتش را برای سرگرم کردن مخاطب به شکل نزدیک به ایدهآلی انجام میدهد.
Little Nightmares 2، از یک طرف داستان واقعا خوبی دارد و با بهتصویر کشیدن ارتباط بین مونو و Six و همینطور استفاده از ارجاعات و مفاهیم ارزشمند، آن را خیلی خوب روایت میکند و از نظر گیمپلی هم شاهد تجربه ترسناکی هستیم که هم پازلهایش اکثرا طراحی خوبی دارند و هم میتوان از جنبههای پلتفرمر و حتی مبارزات و تعقیب و گریزهایش لذت زیادی برد. حتی ایرادهای موجود بازی هم آنقدر بزرگ و تاثیرگذار نیستند که ضربه چندانی به آن بزنند. در نتیجه پیشنهاد میکنم اگر مواردی که ذکر کردیم برای شما در یک بازی اهمیت دارند، تجربه Little Nightmares 2 را از دست ندهید.