توضیحات بازی For Honor
For Honor دقیقا همان تجربه لذتبخش و خونینی است که از این بازی انتظار داشتیم. واقعیت این است که پس از تجربهای که سال گذشته بازی The Division برایم رقم زد، اعتمادم به یوبیسافت را تا حدود زیادی از دست داده بودم و این در حالی است که همواره طرفدار پر و پا قرص بازیهای این شرکت بودم. ولی خب امسال قضیه برای شرکت فرانسوی خیلی فرق کرد، درست است که بازی Steep آنها خیلی خوب نبود، ولی در عوض Watch Dogs 2 را به عنوان یک بازی موفق داشتیم و حال نیز شاهد عرضه بازی For Honor هستیم که با وجود تمامی شبهاتی که پیش از عرضهاش داشتم، در نهایت توانسته به همان تجربه لذتبخشی تبدیل شود که از نمایشها و اطلاعات بازی انتظارش را داشتیم. For Honor با اینکه بینقص نیست، ولی تجربهای است که در همین فرم فعلیاش هم بسیار لذتبخش است و قطعا در آینده و با پشتیبانی سازندگانش و عرضه محتویات جدید، بهتر هم خواهد شد.

داستان بازی For Honor
بازی For Honor هم دارای بخش داستانی و هم بخش چندنفره است. بگذارید اول از بخش داستانی شروع کنیم تا بعد به قسمت چندنفره که اصلی ترین بخش بازی است برسیم. قسمت داستانی بازی روایتگر سه خط داستانی است؛ بخش اول در مورد شوالیهها، بخش دوم در مورد وایکینگها و آخرین بخش هم در مورد ساموراییها است. این وسط بازی یک شخصیت منفی به اسم آپولئون نیز دارد که نقش اساسی در وقایع آن ایفا میکند. قسمت داستانی بازی را نه میتوان عالی دانست و نه خیلی بد. دلیل آن هم این است که هدف اصلی این قسمت بیشتر از اینکه ارائه یک تجربه داستانی خیلی خوب باشد، آشنا کردن گیمر با هیروهای هر جناح و یاد دادن اصول اولیه مبارزه با آنها است. البته نباید از این موضوع نیز غافل شد که یک سری از مرحلههای بازی واقعا خوشساخت و لذتبخش هستند. مثلا کافی است به مرحله حمله شوالیهها به مناطق وایکینگها اشاره کنیم که در آن باید از یک دژکوب دفاع کنید تا به دروازههای دشمن رسیده و آن را بشکند. این وسط سازندگان یک سری صحنههای سینمایی و حماسی خیلی خوب مثل صحنه مبارزه با فرمانده واکینیگها روی دژکوب تدارک دیدهاند که نفس را در سینه حبس میکند. یا در مثالی دیگر مرحله حمله وایکینگها به قلعه ساموراییها واقعا تجربهای حماسی و شبیه به فیلمهای بزرگ هالیوودی است که حتی چندین بار تجربه کردن آن نیز تکراری نمیشود.

پس میتوان گفت که بخش داستانی بازی، در خلق صحنههای خوب عملکرد خوبی دارد. ولی وقتی بخواهیم آن را به صورت یک فرم واحد بررسی کنیم، ضعف و حفرههای زیادی در داستان بازی ایجاد میشوند که هم از ضعف خود داستان و هم از ضعف نحوه روایت آن نشات میگیرند و این مشکلات باعث میشود تا بخش داستانی بازی خیلی فوقالعاده نباشد. با این حال این قسمت قادر به ارائه یک تجربه سرگرمکننده تقریبا ۶-۷ ساعته است که ارزش تکرار نسبتا خوبی هم دارد؛ چرا که بازی کردن آن در درجه سختیهای بالاتر جوایز خوبی را نصیبتان خواهد کرد. همچنین برخلاف شخصیتپردازی متوسط هیروهای حاضر در این بخش، آپولئون شخصیت پردازی نسبتا خوبی به عنوان یک آنتاگونیست دارد و مبارزه پایانی با وی یکی از بهترین باس فایتهایی است که طی چند وقت اخیر در یک بازی ویدیویی تجربه کردهام.
گیم پلی بازی For Honor
اصلیترین عاملی که باعث شده For Honor تا بازی خوب و لذتبخشی تبدیل شود، گیمپلی و سیستم مبارزههای آن است. وقتی که اولین بار در نسخه بتا بازی را تجربه کردم، به نظر میرسید که با یک سیستم مبارزه بسیار ساده طرف هستیم که فقط کافی است جهت درست را برای دفاع کردن یا ضربه زدن فشار دهیم تا پیروز نبرد باشیم. ولی پس از اینکه ساعتهای نسبتا زیادی را صرف نسخه اصلی بازی کردم، متوجه شدم که سیستم مبارزهها در عین سادگی، عمق فوقالعادهای دارد که تا به امروز در هیچ بازی دیگری شاهد آن نبودهایم. یکی دیگر از مواردی که شاید در ابتدای بازی کمی تو ذوق بزند، کُند بودن سیستم مبارزه بازی است. ولی خب بهتر است به جای استفاده از واژه کُند، از کلمه واقعگرایانه برای توصیف سیستم مبارزهها و گیمپلی بازی استفاده کنیم. اگر از علاقهمندان به فیلمهای قرون وسطایی باشید، قطعا دیدهاید که در آنها هم شکل مبارزهها به همین صورت و کمی کند است. واقعیت هم این است که مبارزههای سریع به تصویر کشیده شده در اکثر بازیهای ویدیویی که در آنها سرعت فشار دادن کلیدها تعیینکننده پیروزی بود، خیلی دور از واقعیت است.

For Honor با مدنظر داشتن همین موضوع، سیستم مبارزهای خلق کرده که سرعت بالایی ندارد ولی در آن داشتن برنامه و تاکتیک صحیح مبارزه بسیار مهم است. چرا که لحظهای عجله کردن و سریع تصمیم گرفتن، کافی است تا چند ضربه متوالی دشمن به شما وارد شده و دقیقا مثل واقعیت، کشته شوید. بهعلاوه یک مورد خیلی جذاب دیگر در مورد گیمپلی بازی، این است که یادگیری سیستم مبارزههای بازی خیلی راحت است. کافی است در دو سه تا نبرد شرکت کنید تا اصول اولیه مبارزه را یاد بگیرید، ولی وقتی چند بار در برابر رقبای قویتر قرار گرفته و شاهد جدا شدن سرتان از تنتان باشید، متوجه خواهید شد که بلد بودن اصول اولیه برای پیروز شدن کافی نیست و باید نحوه مبارزههای بازی را عمیقتر یاد بگیرید. برای مثال باید بدانید که کی باید ضربه دشمن را دفع کنید یا کی باید از آن جاخالی بدهید. همچنین باید شناخت کاملی از هیروتان و نحوه مبارزهاش داشته باشید و بدانید که کی میتوانید از ویژگیهای مخصوص مبارزه وی استفاده کنید. مساله دیگر دقت کردن به محیط اطراف است؛ چرا که حتما لزومی ندارد که بخواهید با سلاح خودتان دشمن را بکشید و گاهی کمی باهوش بودن و مثلا پرت کردن دشمن از یک ارتفاع بلند کافی است تا شما را پیروز نبرد کند.