اکانت قانونی باندل ( Just Cause 3 & Last of Us remastered )
همهی بازیهای را نمیتوان به یک چشم نگاه کرد، چون اهداف متفاوتی دارند و برای گروههای مختلفی از مخاطبین ساخته میشوند. Just Cause از آن دسته بازیهایی است که خیلی راحت کار خودش را میکند و چیزی را جدی نمیگیرد.
The Last of Us: Remastered با ورودش به کنسول پلیاستیشن 4، فرصتی دوباره در اختیار هوادارانش قرار داد تا با یکی از بهترین بازیهای نسل پیش، این بار پر زرق و برقتر و در لباس نسل هشتمی، دیدار داشته باشند.

داستان بازی Just Cause 3
داستان Just Cause 3 در وهلهی اول به این منظور طراحی شده که با گیمپلی بازی بیشتر آشنا شوید و ذهنیتی از قابلیتهای آن داشته باشید. چند مرحلهی اول نقش بخش آموزشی بازی را دارند و به مرور با پیشروی در داستان و ارتقای قابلیتها، دیگر حتی نیاز به آن نخواهید داشت. در نسخهی سوم بازی قضیه از این قرار است که یک حاکم ظالم به نام ژنرال دیراوِلو کشور مدیچی را تحت تسلط خود درآورده و سخت و به دنبال مادهای به نام باواریوم است، عنصری قدرتمند که در ساخت و حفاظت از تجهیزات پیشرفته نظامی استفاده میشود. او کنترل همهی پایگاههای نظامی و شهرکهای مدیچی را در دست دارد و از تکنیکهای رایج پروپاگاندای دیکتاتورها هم برای تبلیغ خود استفاده میکند. حالا این وظیفهی ریکو رودریگز، شخصیت اصلی بازی است که به کمک تیم کوچکش به مبارزهی او برود و پرچم دشمن را پایین بکشد.
برای این که داستان زیادی هم سادهلوحانه جلوه نکند، یکی دو پیچش داستانی در آن گنجانده شده تا حداقل دلیلی برای دیدن کاتسینها داشته باشید. با این تفاسیر انتظار شخصیتپردازی از جاست کاز نداشته باشد، کاراکترهای بازی بعد سوم خودشان را از دست دادهاند و هرکدام در طول داستان روی یک خط ثابت حرکت میکنند و واکنشهای کاملاً قابل پیشبینیای دارند. صحبت از داستان جاست کاز راه به جایی نمیبرد و بیشتر ما را از نگاه جنبههای اصلی بازی دور میکند، پس بهتر است برویم سراغ چیزی که تکیهگاه اصلی Just Cause 3 است.
داستان بازی زیاد جذابیتی ندارم اما در این بازی یک شهربازی بزرگ جلوی رویتان است که میتوانید هر وسیلهای که خواستید سوار شوید. این وسایل با اینکه تعدادشان زیاد نیست و اکثراً هم شبیه هم هستند، اما حسابی لذتبخشاند. غیر از مراحل داستانی، کارهایی که برای انجام دادن میماند به آزادسازی پایگاههای نظامی و شهرکها و انجام دادن چالشها میشود. البته، گهگاه کارهای جانبی بسیار کوچکی هم در دنیای بازی میبینید که انجام دادنشان فقط دو سه دقیقه طول میکشد و صرفاً دورهمی هستند.
داستان بازی Last of Us
داستانسرایی، یکی از اصلیترین مواردی است که داستان The Last of Us را گیرا، جذاب و تأثیرگذار جلوه میدهد. شروع بازی با اینکه ایده کلیشهای دارد، اما این کلیشه به بهترین و تراژدیترین شکل ممکن روایت میشود تا مخاطب را تحت تاثیر قرار دهد. همچنین قصهگویی بازی در ادامه روند خوب خود را حفظ کرده و در انتها، پایانبندی عالیای را دراختیار مخاطب قرار میدهد. دراینمیان نباید از شخصیتپردازی بسیار خوب شخصیتها هم غافل شد. جول و الی دو ستاره اصلی داستان بهنحوی شخصیتپردازی شدهآند که فراز و نشیب روابط آنها در طول داستان، بهخوبی بازیکن را تحت تاثیر قرار میدهد و میتوانید با آنها ارتباط برقرار کنید.

همچنین این مورد برای سایر کاراکترهای داستانی نظیر، تامی، تس و دیوید هم صدق میکند. شاید با خود فکر کنید که The Last of Us Part 1 صرفا یک بازسازی گرافیکی بهحساب میآید و بخشهای دیگر بازی دستخوش تغییرات نشده است، اما ناتیداگ The Last of Us را از جنبه گرافیک و طراحی بهگونهای بازسازی کرده که تاثیر مثبت آن را روی تمامی بخشها از جمله داستان میبینیم. واقعگرایانهتر شدن چهره کاراکترها و بهتر شدن حرکات چهره و انیمیشنهایشان سبب شده تا داستان بازی بتواند بازیکن را بیشازپیش درخود غرق کند.
گیم پلی بازی ها
گیم پلی بازی Just Cause 3
اساس بازی که بخش بزرگی از گیمپلی را شامل میشود، حمله به مناطق قرمزرنگ نقشه است. این مناطق کوچک و بزرگ هرکدام سیستم دفاعی خودشان را دارند و برای آزاد کردن و تسلط روی آنها، باید آیتمهای خاصی را در آنها نابود کنید. از مخزنهای سوخت و ماهوارههای عظیم مخابراتی در پایگاههای نظامی گرفته تا مجسمههای بزرگ ژنرال دیراوِلو و بنرهای تبلیغاتیاش در شهرکها، از جمله مواردی هستند که باید به هر وسیلهای که میتوانید نابودشان کنید. یک پایگاه بزرگ شاید دهها مورد مختلف برای منفجر کردن داشته باشد و سیستمهای دفاعیاش هم بسیار قویتر از پایگاههای کوچک و شهرکها است، بنابراین بهتر از قبل از اینکه سراغشان بروید خشاب سلاحهای خود را تا انتها پر کنید.
بعد از آزادسازی هر منطقه، یک یا چند چالش متفاوت در همان قسمت از نقشه باز میشود که انجام دادنشان برای ارتقای قابلیتهای ریکو حیاتی است. چالشها شامل تمرین تیراندازی، مسابقات زمینی و هوایی با وسایل نقلیهی مختلف و پرواز با لباس بالدار ریکو میشود که سختترین آنها است. بسته به عملکردتان در هر چالش، تعدادی چرخدنده به عنوان امتیاز دریافت میکنید که میتوانید از آنها برای ارتقا و بروزرسانی موارد مختلف استفاده کنید. مثلاً میتوانید تعداد قلابهای ریکو و قدرت آنها را افزایش دهید، به وسایل نقلیهی مختلف نیترو ببندید و نشانهگیری سلاحها را بهبود ببخشید. دهها مورد از این ارتقاها در بخش Gear MODs وجود دارد که به دست آوردن همهی آنها وقت زیادی میطلبد اما کاملاً ارزشش را دارد و تأثیر آنها را بر گیمپلی بازی به وضوح مشاهده خواهید کرد. یکی از ویژگی جالب و بسیار کاربردی Just Cause 3 این است که میتوانید به لطف حمایتهای دوستان ریکو، هر وقت خواستید یک وسیلهی نقلیه و چند نوع اسلحه از آنها درخواست کنید تا با پست مخصوص به دستتان برسد. فرض کنید وسط یه دشت لمیزرع ماشینتان خراب شده و نمیخواهید هشت کیلومتر را با چتر و لباس بالدار طی کنید، کافیست یک هلیکوپتر سفارش دهید تا از آسمان برایتان نازل شود. برای باز کردن وسایل نقلیه و اسلحههای بیشتر، باید مناطق نظامی را تصرف کنید یا هروقت ماشین خاصی در سطح شهر دیدید، آن را به گاراژ ببرید تا به منو اضافه شود.
در Just Cause 3 کسی با ماشین و موتور به سمت مقصدش نمیرود، چون آنقدر راههای هیجانانگیزتری وجود دارد که رانندگی طولانی یک کار کسلکننده به نظر میرسد. با این حال، سازندگان در طراحی اتومبیلهای مختلف کم نگذاشتهاند و چندین و چند مدل جدید و قدیمی ماشین در بازی وجود دارد که میتوانید با آنها دوری بزنید. غیر از وسایل نقلیهی زمینی، انواع و اقسام هلیکوپتر، هواپیما و قایق و کشتی هم در بازی وجود دارد که هرکدام کاربرد خودشان را دارند و بنا به نیازتان میتوانید از آنها استفاده کنید. اگر میخواهید سریع به جایی برسید، یک جنگنده انتخاب کنید و نگران فرود آمدن هم نباشید، چون همیشه میتوانید در هوا بیرون بپرید و هواپیمای چند میلیون دلاری را به کوه بکوبید. اگر هم میخواهید یک پایگاه نظامی بزرگ را با خاک یکسان کنید، هلیکوپتری انتخاب کنید که سیستم دفاعی داشته باشد تا بتوانید مدت بیشتری روی پایگاه پرواز کنید و ضدهواییها صدمهای بهتان نزنند. جدا از همهی اینها، چتر نجات دائمالستفاده و لباس بالدار قرار دارد که مسئولیت پرواز دادن ریکو را به عهده دارند. به دست آوردن قلق کنترل آنها کمی وقت میخواهد اما هنگامی که حرفهای شدید، میتوانید خیلی سریع در نقشه گشت و گذار کنید و دیگر نیازی هم به مرسولات دوستانتان نخواهید داشت. علاوه بر چتر و لباس بالدار، قلابها هم از تجهیزات بسیار جذاب و کاربردی ریکو هستند که بار بخش زیادی از سرگرمکننده بودن بازی را به دوش میکشند. با این قلابها هرچیزی را میتوانید به هم وصل کنید، هیچ محدودیتی هم در کار نیست. میتواند یک ماشین را به پرههای توربین بادی وصل کنید یا NPCهای نگونبخت را از در و دیوار شهر آویزان کنید. علاوه بر اینها این قلاب به پرواز دقیقتر هنگام سقوط آزاد با لباس بالدار هم کمک میکند. این قلابها آنقدر تأثیرگذار و نوین هستند که تصویرشان روی لوگوی بازی هم میآید و در تبلیغات آن هم نقش پررنگی دارند.
در واقع، گیمپلی بازی فقط خوب است و نه بیشتر. بله، سیستم خلاقانهی قلابها عملکرد جذابی دارند اما از آن طرف، تیراندازیها بسیار ساده و سرراست هستند و برای یک بازی که «اکشن» بخش بزرگی از آن را تشکیل میدهد، این یک نقطهی ضعف است. سلاحها با این که انواع گوناگونی دارند، اما تفاوت قدرتشان محسوس نیست و هنگام شیلک به دشمنان برایتان مهم نیست که چه اسلحهای در دست دارید و فقط گلولهها را روی آن سربازان خالی میکنید. حتی بعضی سلاحهای کمری هم همیشه به کارتان میآیند و تقریباً هیچوقت هم نگران تمام شدن خشابتان نمیشوید. طبیعتاً آسان شدن گانپلی بازی به منظور دستیابی به همان هدف سرگرمکننده بودن انجام گرفته ولی اینکه در مبازرهی تن به تن با هیچ چالشی رو به رو نشوید شاید چندان به مذاق گیمرهای حرفهایتر خوش نیاید. مورد عجیب اینگونه مبارزات، هوش مصنوعی دشمنان است که هیچ تعادلی ندارد و ظاهراً بازهی بزرگی از هوش را در بر میگیرد. مثلاً بعضی موقعها حتی در مراحل داستانی، با سربازانی مواجه میشوید که سرجایشان ایستادهاند و به ریکو زل زدهاند و منتظرند تا شما اولین گلوله را شلیک کنید. از طرف دیگر بعضی نیروهای نظامی پیشرفتهتر، چنان حرکات سریعی دارند و گلولهها را جوری جاخالی میدهند که نِئوی ماتریکس در جیب پشتیشان گذاشتهاند.

ریکو زیر آب هم میتواند شنا کند اما زیر دریاها انتظار جزئیاتی مثل چیزی که در GTA V دیدیم نداشته باشید. موقع شنا کردن حرکات آب و طرحی که روی آن تشکیل میشود بسیار پیش پا افتاده و خام هستند.
گیم پلی بازی Last of Us
از نظر گیمپلی یک بازی اکشن ماجراجویی با المانهای سروایول است. جول در طول بازی به واسطهی سلاحهای دوربرد و Melee مختلف و متنوعی که دراختیار دارد یا آنها را پیدا میکند، قادر به ازبینبردن دشمنان خود است. متنوع بودن سلاحها، گانپلی، مخفیکاری، سیستم ساختوساز و ارتقای سلاح از جمله مواردی هستند که سبب شده سیستم مبارزات بازی در جایگاه مطلوبی قرار بگیرد. هر اسلحه ساختار مخصوصبه خود را دارد و عملکرد آنها حس و حال متفاوتی را القا میکند. همچنین بهلطف سیستم ارتقای اسلحه میتوانید نواقص سلاحهای خود را کمتر کنید تا عملکرد بهتری را از خود بهنمایش بگذارند.
ازطرفی آیتمهای ساختوساز بازی که با پیدا کردن کتابچههای راهنما ارتقا پیدا کرده، تاثیر بهسزایی روی مبارزات بازی دارند و میتوانید روشهای مبارزهای متفاوتی را برای خود خلق کنید. دراینمیان بد نیست به ارتقای عملکرد جول نظیر بالاتر بردن نوار سلامت، بهتر شدن ویژگی شنیدن صدا، استفاده سریعتر از بانداژ و موارد مشابه هم اشاره کرد که بهسادهتر شدن بازی برای مخاطب کمک میکند. ازاینرو گشتوگذار در جهان The Last of Us Part 1 و پیدا کردن آیتمهای مربوطه، باعث میشود پروسه پیشرفت شما در بازی بهتر از قبل باشد و پاداش خوبی را کسب کنید.
مبارزات The Last of Us Part 1 فقط به استفاده از سلاحهای سرد و گرم ختم نمیشود، بلکه مخفیکاری یکی دیگر از المانهای مهم در سیستم مبارزات بازی است. میتوانید با مخفیکاری و بدون درگیری، محیطهای بازی را پشت سر بگذارید یا شیوههای مبارزهای مخصوصبه خود را را در پیش گرفته و هم از مخفیکاری و هم تیراندازی برای ازبینبردن دشمنان استفاده کنید. تغییرات اعمال شده روی طراحی انیمشنهای حرکتی و ضربات تمام کننده و مبارزات بازی، سبب شده تا سیستم مبارزات بازسازی The Last of Us، خشنتر، درگیرکنندهتر و هیجانانگیزتر از قبل شود.
همچنین ناتیداگ سیستم ارتقای سلاح نسخه دوم را در نسخه ریمیک قرار داده تا این بخش ساختار واقعیتری را به خود بگیرد و موارد جزئی دیگری نظیر نحوه هدفگیری با کمان هم دستخوش تغییرات شده است. ناتیداگ با توجهِ بسیار زیاد به جزئیات محیطی و بهتر کردن فیزیک بازی و تعامل بهتر با اشیاء و موانع داخل محیط، گیمپلی را زندهتر از قبل بهنمایش گذاشته است. تمامی تغییرات ذکر شده در گیمپلی بهلطف بهبود انیمیشنها و ویژگیهای بازی، فقط به نسخه اصلی ختم نمیشود، بلکه در بسته الحاقی Left Behind هم شاهد تغییراتی هستیم تا گیمپلی الی بتواند حس و حال متفاوتی را القا کند.
بخش طراحی انیمیشنها و بهبودهای صورت گرفته، تغییرات مربوطبه رابط کاربری تغییر سلاح یا نحوه نمایش دشمنان پس از استفاده از ویژگی شنیدن صدا، دستخوش تغییرات شده است. ازطرفی هوش مصنوعی نسخه اول در بعضی از سکانسهای مبارزاتی آنطور که باید و شاید عملکرد مناسبی نداشت و در نسخه ریمیک، شاهد بهتر شدن طراحی هوشمصنوعی دشمنان هستیم و حال الی یا سایر همراهان شما در بخشهای مختلف بازی، منطقیتر از گذشته از خود عکسالعمل نشان میدهند.
گرافیک و جلوه های صوتی بازی
گرافیک بازی Just Cause 3
چند دقیقه پرواز بر فراز مدیچی کافیست تا ببینید با چه بازی زیبایی طرف هستید. به علت موقعیت کشور خیالی بازی که در جنوب اروپا و در دریای مدیترانه واقع شده، سرتاسر کوهستانها و دشتهای بازی پوشیده از انواع مختلف درخت و بوته و گیاهان مختلف هستند و واقعاً هم از چندین نمونهی گیاهی مختلف برای فرش کردن سطوح اراضی بازی استفاده شده. اطراف بعضی شهرکها چند زمین زراعی وجود دارد که البته محصول مفیدی تولید نمیکنند اما کشاورزهای خوش ذوقشان گلهای آفتابگردان و لاله و سنبل در آنها کاشتهاند و رنگینکمانی زمینی خلق کردهاند.
مدیچی از بالا شبیه جعبهی آبرنگی است که قاب سبزرنگی دارد و دایرههای رنگ روی آن قرار گرفتهاند. از نزدیک هم که به آن نگاه کنید تجربهی دلپذیر مشابهی خواهید داشت، جزئیات طراحیها در سطح بسیار خوبی قرار دارد و میزان تخریبپذیری درختان و بعضی ساختمانها شاید حتی باعث تعجبتان شود. غیر از انواع و اقسام گیاهان و درختها، تمام وسایل نقلیه، ساختمانهای کوتاه و بلند شهرکها و کاراکترهای بازی هم طراحی دقیق و پرجزئیاتی دارند. محیط داخلی ماشینهای کوچک هم تا جایی که قابل قبول به نظر برسد طراحی شده و وقتی نگاهی به موشکهای زیر جنگندهها بندازید نمیتوانید ایرادی به آن بگیرید.
صداگذاری کاراکترها است که آن هم فقط قابل قبول کار شده و شاید به خاطر همان بیاهمیت بودن داستان و دوبعدی بودن شخصیتها، سازندگان کمتر وقت صرف صداگذاریهای حرفهای و طبیعیتر کردهاند. بعد از مدتی با لهجهی ریکو هم کنار میآیید و آن را بیشتر یک چاشنی برای افزایش طنز بازی مییابید تا یک انتخاب غیرمعقول.
شاید تا به حال این کار را امتحان نکرده باشید، اما برای اینکه ببینید یک موسیقی مناسب چقدر روی تجربهی کلی یک فیلم تأثیر میگذارد کافیست سکانس اکشن یک فیلم را انتخاب کنید و آن را بدون صدا ببینید. در این حالت نصف لذت فیلم را هم نمیبرید.
گرافیک بازی Last of Us
اصلیترین تغییر بازی The Last of Us Part 1، مربوطبه گرافیک و جلوههای بصری میشود. تغییر زاویه دوربین در میانپردههای سینمایی ساختار بهتری پیدا کردهاند و نزدیک شدن جلوههای بصری و گرافیک بازی به نسخه دوم، چیزی است که سبب شده یکی از بهترین بازیهای ساخته شده در صنعت بازیهای ویدیویی، حال خیره کنندهتر و جذابتر از قبل در دسترس کاربران قرار بگیرد. نورپردازیها و دقت بسیار بالا در کیفیت جزئیات و بافتهای محیطی و چهره کاراکترها، از جمله مواردی هستند که The Last of Us Part 1 در آنها عملکرد عالیای را از خود بهنمایش گذاشته است.

از نظر فنی، The Last of Us Part 1 دارای دو حالت برای اجرا شدن است. حالت اول، رزولوشن 4K و نرخ ۳۰ فریم برثانیه را دراختیار مخاطب قرار میدهد و حالت دوم، رزولوشن پویا (از 1440p تا 4K) با نرخ ۶۰ فریم برثانیه را ارائه میدهد تا کاربران باتوجهبه سلیقه خود بتوانند از یکی از دو حالت ذکر شده استفاده کنند.
موسیقیهای The Last of Us در نسخه ریمیک همچنان گوشنواز بوده و حسابی در ایجاد فضاسازی و اتمسفر بازی نقش پررنگی را ایفا میکند و بعضی وقتها به هنگام پخش شدن موسیقی در محیط، دوست دارید بدون هیچ حرکتی فقط به ساندترک در حال پخش گوش دهید. از حیث صداگذاریهای محیطی، سلاحها، انفجارها و تیراندازی، The Last of Us Part 1 عملکرد خوبی را از خود بهنمایش گذاشته است.