بازی Call Of Duty Black Ops 3
بسیاری از طرفداران قدیمی مجموعه ندای وظیفه، پس از جداشدن اعضای اصلی و پایهای استودیو اینفینیتی وارد در زمان عرضهی بازی modern Warfare 2، جبههی مخالف با سری و به کل سیاستهای اکتیویژن را پیش گرفتند. این مخالفت در برهههایی از زمان کاهش پیدا کرد اما ورود مجموعه به نسل هشتم کنسولها با بازی نسبتا ضعیف Ghosts سبب شد تا بسیاری احتمال سقوط بی چون و چرای مجموعه را در آینده پیشبینی کنند.
در هر صورت، اکتیویژن تمام تلاش خود را کرد تا با برنامهریزی درست و قرار دادن سه استودیو اصلی برای ساخت سری ندای وظیفه با فاصلهای سه ساله، هم کیفیت بازیها را بالا ببرد و هم فرصت مناسبی به سازندهها برای پیادهسازی ایدههای جذابتر و نوآورانهای اهدا کند. این سیاست توانست در زمان عرضهی Advanced Warfare پاسخ دهد و پس از مدتها شاهد یک ندای وظیفه نسبتا قوی بودیم که تغییرات بنیادی به ویژه در بخش گرافیکی پیدا کرده بود. با تمام این اوصاف، امسال نوبت استودیو تریآرک، سازندهی زیر سری Black Ops بود که ثابت کند هنوز میتواند یک ندای وظیفه بهتر نسبت به استودیوهای دیگر تولید و آن حس و حال رقابت جویانه سابق خود را حفظ کند.
در قسمت قبل این سری که در سال ۲۰۱۲ منتشر شد، تریآرک ریسک بزرگی کرد و برای اولین بار در تاریخ مجموعه، خط زمانی داستان را به آیندهای برد که تجهیزات فوق پیشرفته و نسبتا تخیلی، دستمایهی روایتی پر پیچ و خم میشد. اگر ذرهای در بلک آپس ۲ ایمان داشتیم که روزی چنین تجهیزات نظامی را مشاهده کنیم، تریآرک در قسمت سوم نمایی از آینده را نشان داد که بیشتر در فیلم های علمی تخیلی مانند ترمیناتور و ماتریکس شاهدش بودیم. آیندهای که مجموعه Call of Duty را به طور کامل حداقل از سنت و شیوهی روایت و تم داستانی همیشگی دور کرده است.
گذر زمان در طول تاریخ بشر همیشه همراه با پیشرفت و نوآوری بوده و انسانها همواره در تلاش بودند تا تجربیات جدیدی را برای خود و دیگران رقم بزنند. اما این پیشرفت و نوآوری همیشه در مسیر صحیح نبوده و وقتی وارد بیراهه میشود، سخت است که دوباره به روال عادی برگرداند. البته، بعضی ترجیح میدهند تا در همان بیراهه بمانند و به جای اصلاح خود و پیچاندن فرمون برای ورود به مسیر صحیح، جاده را بسازند! این دقیقا مصداق بارز کاری است که استودیو تریآرک مشغول به انجام آن است.
بخواهیم یا نخواهیم، بلک آپس ۲ که سال ۲۰۱۲ منتشر شد، به هیچ وجه در حد و اندازهی قسمت اول نبود. شاید از نظر گیمپلی پیشرفتهایی داشت و تلفیق برخی تکنولوژیهای خاص با شوتینگ سریع سری ندای وظیفه، نتیجهای هیجانی به کلیت بازی داد، اما روایت داستانی و آن ریشهی اصلی مجموعه که کانون توجه همهی طرفداران سری از بدو پیدایشش بوده، آنچنان دست خوش تغییر شد که گاهی آدم میماند که آیا سازندههای بازی دوست دارند کم کم بیخیال روایت داستانی بشوند و به همان بخش چند نفره بسنده کنند؟
حداقل حس من یکی که از طرفداران دو آتشه سری ندای وظیفه بودم از زمان بلک آپس ۲ در من به وجود آمد و در بلک آپس ۳ به یقین تبدیل شد.
داستان در بلک آپس ۳ از چند نظر لنگ میزند و اصلا آن حس هیجانانگیز و خاص نسخههای قدیمی را به مخاطب القا نمیکند. ۴۰ سال از رویدادهای نسخه قبل میگذرد و همین ۴۰ سال کافی بود تا حسابی انسانها در تکنولوژی پیشرفت کنند و ابعاد زمان و مکان و کالبد خود را بشکافند و کارهای عجیب و غریب کنند! با ورود به بازی کم کم متوجه میشوید که در دنیای نیمه انسانی-روباتیک سپری میکنید. سربازانی که نامرئی میشوند، سربازانی که ۹۵ درصد بدنشان روباتیک است و حتی از نظر مغزی جهش پیدا کردهاند.
سازندههای Call of Duty که حسابی بعد از بازیهای Modern Warfare و قسمت اول بلک آپس، کم کم به ایدههای بازیهای دیگر چشم میدوختند تا بلکه المانهای آنها را در محصول خود استفاده کنند، در بلک آپس ۳ هم از این کار دریغ نکردند و به راحتی رد پای آثاری مانند ترمیناتور، ماتریکس و حتی بازی عرضه نشده Quantum Break را درش مشاهده میکنید!
من اصلا دوست ندارم استفاده از این ایدهها یا حتی الگوبرداری از بازیهایی مثل Titanfall در Advanced Warfare و ادامه دادن آن در بلک آپس ۳ را مورد نقد قرار دهم، اما کاش این به اصطلاح الگوبرداریها به شکلی که یک مخاطب «Call of Duty پسند» دوست دارد پی ریزی میشدند نه اینکه از این شاخه به آن شاخه بپریم، مخاطب را در روایت داستانی بسیار پیچیده و گیجکننده قرار دهیم و مانند سهگانه ماتریکس با یک مقدار افکتهای کوانتوم برکی، در چند بعد از زمان و فضا سرگردانش کنیم تا بلکه بخواهیم مثلا یک داستان علمی-تخیلی روایت کنیم.
همین که با کاراکتر خود به جرگهی سربازان نیمه روباتیک و تا دندان سیمپیچی شده ملحق میشوید و همین که در مراحلی مانند کوالالامپور مثل ابرقهرمانهای مارولی از ساختمانهای در حال متلاشی شدن جان سالم به در میبرید، متوجه میشوید که با هر چیزی روبه رو هستید الا یک بازی از مجموعه Call of Duty!بچههای تریآرک که علاقهی شدیدی به زامبی و زامبی کشی دارند، در بلک آپس ۳ سنگ تمام گذاشتهاند و اگر خط داستانی و بخش چند نفرهی بازی را ۵۰ درصد کل بازی بدانیم، ۵۰ درصد دیگر را محتوایی پر از زامبی در برگرفته که حالا شامل دو خط داستانی متفاوت شده است.
بخشی به نام Nightmare داستان اصلی بازی را این بار در دنیایی زامبی زده و کلا تاریخی جدا روایت میکند. همهی شخصیتهای اصلی بازی که در داستان اصلی به جنگ با تروریسم میپرداختند، حالا در این دنیای موازی به نبرد با زامبیها مشغول میشوند که خب، در نوع خود جالب و سرگرمکننده است.
اما این همه چیز نیست و تری آرک که ظاهرا قصد داشته یک بازی کاملا جدا شبیه به Left 4 Dead بسازد و جواب منفی از اکتیویژن گرفته، آمده و در بلک آپس ۳ یک خط داستانی کاملا متفاوت با روح بازی به وجود آورده که داستان ۴ شخصیت در شهری عجیب و غریب و طلسم شده را روایت میکند و شما باید برای بقا به مبارزه بپردازید!
داستان در بلک آپس ۳ معنای خاصی ندارد و به جرات میتوان آن را آزاردهندهترین بخش نام برد. اینکه سازندههای بازی با قرار دادن چندین و چند بخش داستانی، زامبی بازی و سفر به اعماق فیلمهای علمی-تخیلی، سعی کردهاند تا توجه نسلی جدید را به بازی خود جلب کنند، بر کسی پوشیده نیست، اما اکتیویژن به این موضوع توجه نکرده که ندای وظیفه هر چه که دارد، صدقه سر مخاطبان و قشری است که سالها پیش این مجموعه را یک شوتر اول شخص نظامی میدانستند نه یک تیراندازی اول شخص علمی-تخیلی!
اگر از سیاهچاله داستان بلک آپس ۳ گذر کنیم، به بخش مفرح بازی، یعنی چند نفره آنلاین میرسیم. جایی که میتواند روزها، هفتهها و ماهها شما را به خاطر گیمپلی اعتیادآور و المانهای جالبش به خود مشغول کند. بزرگترین ویژگی که بخش چند نفره را یک الماس درخشان در بلک آپس ۳ کرده است، Specialist ها یا به اصطلاح «متخصصها» هستند. «متخصص»ها را میتوان نوعی «ابرکلاس» در بازی دانست که انتخاب هر کدام، قدرتها و مزایای ویژهای به گیمپلی بازی اضافه میکند. متخصصها، همان شخصیتهای قهرمانمانند داستان بازی هستند که با انتخاب آنها، به دو قدرت و %8